سه‌شنبه، آذر ۲۷، ۱۳۸۶

نقل قولهاي عاشقانه

نقل قولهاي عاشقانه

 عشق=زندگی، ترس=مرگ. هیچ حد وسطی برای آن وجود ندارد.

·- عشق با دوست داشتن خودتان آغاز می شود.

·- کار نباید اولین اولویت زندگی شما باشد.

·- همیشه به ندای درونتان گوش دهید. به ندرت دروغ می گوید.

·- زندگی شما و زندگی آنها که دوستشان دارید، اکنون اتفاق می افتد. زندگی شما مقدمه ی نمایشی برای زندگی بعدی که خواهید داشت نیست....پس با عشق زندگی کنید.

·- هیچ ترازویی برای اندازه گیری عشقی که می توانیم به دیگران و خودمان بدهیم، وجود ندارد.

·- بخشش عشق را نباید روی تابلوی امتیازات برآورد کرد.

·- خوشبختی باید از درون شما آید.

·- پول موضوع زندگی نیست.

·- شکایت کردن فقط ترس، ناامنی، و بدبختی را بیشتر می کند.

·- هر روز با احساس قدرشناسی از خواب بیدار شوید.

·- شبها قبل از خواب، به آنچه که در طول روز نسبت به آن قدرشناس بوده اید فکر کنید.

·- برای رسیدن به آنچه واقعاً از زندگی می خواهید، هدف هایتان را پست و کم نکنید.

·- برای رسیدن به رویاهایتان و مهمتر از آن عشق تلاش کنید.

·- خودتان را باور کنید.

·- هر روز بیشترین تلاش خود را به کار گیرید، و هیچگاه به گذشته نگاه نکنید.

·- مجرد ماندن هیچ اشکالی ندارد.

·- تنها بودن به معنای شکست خوردگی نیست.

·- عشق، وقتی که انتظارش را ندارید در خانه تان را می زند.

·- برای عاشق شدن، هر روز و همیشه باید تمرین کنید.

·- عشق یک نبرد است، با آن به همین صورت برخورد کنید.

·- قرار عشقی مثل دوچرخه سواری است؛ شما هیچوقت فراموش نمی کنید که چطور باید آن را انجام دهید.

·- اگر تعداد دوستان واقعیتان به اندازه انگشتان یک دستتان باشد، واقعاً فرد خوشبختی هستید.

·- هر روز و همیشه تفریح کنید.

·- نفس همیشه شما را دچار مشکل می کند. جایی را پیدا کنید که آن را برای همیشه دفن کنید.

·- همه ی ما برنده هستیم. هیچ بازنده ای وجود ندارد. انتخاب با شماست.

·- از تجزیه و تحلیل بیش از حد دست بردارید، فقط عمل کنید.

·- قدم زدن درمانی بسیار عالی است. جسم را ورزش می دهد و فکر را روشن و پاک می کند.

·- هر روز یک نفر را تحسین کنید.

·- عشق به چه مربوط است؟...به همه چیز!

·- مسائل مادی به زندگی شما عشق و خوشبختی نمی آورد.

·- اگر اعتماد نکنید، نمی توانید عاشق شوید.

·- عشق شخصی دیگر باید متمم ما باشد نه مکمل ما.

·- اهمیت و زیبایی لمس کردن را درک کنید.

·- از کودک درونتان کمک و راهنمایی بخواهید.

·- عشق واقعی بی قید و شرط است.

·- عشق بهترین هدیه ای است که می توانید به کسی بدهید، مخصوصاً به خودتان.

·- درمورد هیچ زن یا مرد دیگری قضاوت نکنید؛ این حق را ندارید.

·- به هر کس به خاطر آنچه که هست احترام بگذارید، و با همه با یک میزان عشق و احترام رفتار کنید.

·- ترس نمی گذارد عشق را به طور کامل تجربه کنید.

·- جایی در درون همه ی ماست که به ما اجازه می دهد به عشق رجوع کنیم.

·- هر روز، برای خودتان وقت بگذارید.

·- هیچ وقت، همه چیز را نخواهیم فهمید. این زیبایی زندگی است و مهمتر اینکه زیبایی عشق است.

·- عشق واقعی با هیچ رشته ای به هم متصل نمی شود، هیچ توقعی هم وجود ندارد.

·- بدون توقع زندگی کنید، اینطوری هیچوقت ناامید نخواهید شد.

·- در رابطه هایتان، فردیت خودتان را حفظ کنید.

·- احساساتتان را صادقانه با همه در میان بگذارید.

·- سازش و مصالحه هیچ اشکالی ندارد.

·- همیشه خودتان را باور کنید.

·- برای اینکه عاشق شوید، باید بتوانید گذشت کنید، گذشتی کامل و بی قید و شرط.

·- دوست داشتن خودتان، خودپسندی نیست.

·- خوشبختی از درون خودتان می آید، نه از کسی دیگر.

·- صبر پاداش خوبی دارد.

·- رابطه های عاشقانه مستلزم تعهد است.

·- زندگی انتخاب است. بدانید که همیشه می توانید انتخاب کنید.

·- شما نمی توانید هیچ کس را تغییر دهید، مگر اینکه آن فرد خود بخواهد که تغییر کند.

·- هوشیاریتان را بالا برید.

·- همه ی ما می توانید فوق العاده باشیم، فقط کافی است خودمان را باور کنیم.

·- هیچگاه نخواهید توانست آن رابطه ی عاشقانه ای که می خواهید را با کسی داشته باشید، مگر اینکه برای رسیدن به آن سعی و تلاش کنید.

·- خودِ واقعیتان را به همه نشان دهید.

·- همیشه رویاها، اهداف، ارزشها و شیوه ی زندگی خودتان را بدون هیچگونه سازش، حفظ کنید.

·- مرغ همسایه هیچوقت غاز نیست.

·- قبل از اینکه بپرسید "تو همانی هستی که من می خواهم؟"، به خاطر داشته باشید که بپرسید: "تو همانی نیستی که من می خواهم؟"

·- هیچوقت از سوال کردن هراس نداشته باشید. پاسخ سوالها انتخاب های بهتری جلوي روی زندگیتان خواهد گذاشت.

·- صمیمیت جنسی باعث تقویت و جهندگی یک رابطه ی عاشقانه می شود.

·- واژه بهتری برای غیبت=تبادل اطلاعات

·- مادرم همیشه می گوید: "همه چیز را ساده بگیر."

·- زندگی ثروت، موفقیت و آنکه بیشتر پول درمی آورد نیست. زندگی درمورد عشق است.

·- یاد بگیرید که برای به دست آوردن چیزهای کوچک عرق نریزید و تلاش نکنید.

·- رفتار مثبت و سالم، زندگی شما را جلوتر خواهد انداخت.

خشم و حسادت فقط باعث بدبختی است.

·- وقتی افکار منفی به ذهنتان می آید، با به خاطر آوردن تجربه های خوب و مثبت از گذشته آنها را خاموش کنید.

·- فقط با افکار، حرف ها، و رفتارهای روزانه مان در مقابل دیگران، بخصوص فرزندانمان، می توانیم دنیایی زیبا و محبت آمیز خلق کنیم.

·- همه چیز را به خودتان نگیرید.

·- بدبختی عاشق همراهی است. از آن همراه دوری کنید.

·- همیشه از موفقیت و خوشبختی دیگران شاد شوید.

·- لبخند زدن آسان تر از اخم کردن است.

·- یک فرد موفق واقعی فروتن است و نیازی نمی بیند تا موفقیت یا ثروت خود را به دیگران نشان دهد.

·- موفقیت با دلار و سِنت اندازه گیری نمی شود.

·- خوشبختی همیشگی فقط یک رویا نیست.

·- نومیدی فقط بدبختی را مجذوب خود می کند.

·- یاد بگیرید که درست نفس بکشید، استرستان را کاهش خواهد داد.

·- زندگی تنوع زیادی از انتخاب های مختلف است. این ما هستیم که چه چیز را انتخاب کنیم.

·- اطرافتان را با افرادی مثبت و بامحبت پر کنید.

·- احساس ترس و ناامنی باعث انتخاب های بد می شود.

·- هیچ رابطه ای ارزش از دست دادن فردیت و شخصیتتان را ندارد.

·- یک ازدواج سالم وموفق آن است که طرفین بتوانند با هم مکالماتی طولانی داشته باشند.

·- "نه" گفتن هیچ اشکالی ندارد.

·- بیان احساساتتان در نوشتن برای روح و روانتان عالی است.

·- زندگی این نیست که همه را از خود خوشنود نگاه دارید.

·- هر روز با احساس قدرشناسی زندگی کنید.

·- با نگرانی فقط انرژیتان را هدر می دهید.

·- اگر ریسک نکنید، هیچ چیز به دست نمی آورید.

·- هر چه پیرتر می شوید، بهتر می شوید.

·- همیشه احساساتتان را صادقانه ابراز کنید، به خصوص وقتی روز بدی داشته اید.

·- احساسات دردناک و منفی اشکالی ندارد، اما نه اینکه بخواهید با آنها زندگی کنید.

·- وقتی عشق در یک رابطه فروکش می کند، حس آشنایی و آسایش چیزی است که زوج ها را کنار هم نگاه می دارد. حس آشنایی و آسودگی بدترین دلیل برای کنار هم ماندن است.

·- وقتی کسی می گوید: "روز بدی داشته ام." هیچوقت نگویید "بد فکر نکن." حرف شما به این معناست که درست نیست احساسات منفی خود را بروز دهی.

·- نقاط ضعف و قدرت خود را بشناسید.

·- هیچ وقت از درخواست کمک هراس نداشته باشید.

·- سوء استفاده ی فیزیکی و روحی قابل قبول نیست. از آنها خودداری کنید.

·- هر روز با عشق زندگی کنید.

·- اگر رویاهایتان را دنبال کنید، هیچوقت ناامید نخواهید شد.

-------
حسام

استفاده از عدد پي در ساخت تخت جمشيد

مهندسان هخامنشي راز استفاده از عدد پي (۱۴/۳ ) را دو هزار و 500 سال پيش كشف كرده بودند. آنها در ساخت سازه هاي سنگي و ستون هاي مجموعه تخت جمشيد كه داراي اشكال مخروطي است، از اين عدد استفاده مي كردند.

عدد پي( ۳.۱۴)در علم رياضيات از مجموعه اعداد طبيعي محسوب مي شود. اين عدد از تقسيم محيط دايره بر قطر آن به دست مي آيد. كشف عدد پي جزو مهمترين كشفيات در رياضيات است. كارشناسان رياضي هنوز نتوانسته اند زمان مشخصي براي شروع استفاده از اين عدد پيش بيني كنند. عده زيادي، مصريان و برخي ديگر، يونانيان باستان را كاشفان اين عدد مي دانستند اما بررسي هاي جديد نشان مي دهد هخامنشيان هم با اين عدد آشنا بودند.

«عبدالعظيم شاه كرمي» متخصص سازه و ژئوفيزيك و مسئول بررسي هاي مهندسي در مجموعه تخت جمشيد در اين باره،‌ گفت: «بررسي هاي كارشناسي كه روي سازه هاي تخت جمشيد به ويژه روي ستون هاي تخت جمشيد و اشكال مخروطي انجام گرفته؛ نشان مي دهد كه هخامنشيان دو هزار و 500 سال پيش از دانشمندان رياضي دان استفاده مي كردند كه به خوبي با رياضيات محض و مهندسي آشنا بودند. آنان براي ساخت حجم هاي مخروطي راز عدد پي را شناسايي كرده بودند.»

دقت و ظرافت در ساخت ستون هاي دايره اي تخت جمشيد نشان مي دهد كه مهندسان اين سازه عدد پي را تا چندين رقم اعشار محاسبه كرده بودند. شاه كرمي در اين باره گفت: «مهندسان هخامنشي ابتدا مقاطع دايره اي را به چندين بخش مساوي تقسيم مي كردند. سپس در داخل هر قسمت تقسيم شده، هلالي معكوس را رسم مي كردند. اين كار آنها را قادر مي ساخت كه مقاطع بسيار دقيق ستون هاي دايره اي را به دست بياورند. محاسبات اخير، مهندسان سازه تخت جمشيد را در محاسبه ارتفاع ستون ها، نحوه ساخت آنها،‌ فشاري كه بايد ستون ها تحمل كنند و توزيع تنش در مقاطع ستون ها ياري مي كرد. اين مهندسان براي به دست آوردن مقاطع دقيق ستون ها مجبور بودند عدد پي را تا چند رقم اعشار محاسبه كنند.»

هم اكنون دانشمندان در بزرگ ترين مراكز علمي و مهندسي جهان چون «ناسا» براي ساخت فضاپيماها و استفاده از اشكال مخروطي توانسته اند عدد پي را تا چند صد رقم اعشار حساب كنند. بر اساس متون تاريخ و رياضيات نخستين كسي كه توانست به طور دقيق عدد پي را محاسبه كند، «غياث الدين محمد كاشاني» بود. اين دانشمند ايراني عدد پي را تا چند رقم اعشاري محاسبه كرد. پس از او دانشمنداني چون پاسكال به محاسبه دقيق تر اين عدد پرداختند. هم اكنون دانشمندان با استفاده از رايانه هاي بسيار پيشرفته به محاسبه اين عدد مي پردازند.

شاه كرمي با اشاره به اين موضوع كه در بخش هاي مختلف سازه تخت جمشيد، مقاطع مخروطي شامل دايره، بيضي، و سهمي ديده مي شود، گفت: «به دست آوردن مساحت، محيط و ساخت سازه هايي با اين اشكال هندسي بدون شناسايي راز عدد پي و طرز استفاده از آن غيرممكن است.»

داريوش هخامنشي بنيان گذار تخت جمشيد در سال 521 پيش از ميلاد دستور ساخت تخت جمشيد را مي دهد و تا سال 486 بسياري از بناهاي تخت جمشيد را طرح ريزي يا بنيان گذاري مي كند. اين مجموعه باستاني شامل حصارها، كاخ ها،‌ بخش هاي خدماتي و مسكوني، نظام هاي مختلف آبرساني و بخش هاي مختلف ديگري است.

مجموعه تخت جمشيد مهمترين پايتخت مقاومت هخامنشي در استان فارس و در نزديكي شهر شيراز جاي گرفته است

رسم و رسوم شب یلدا

يلدا ، شبي بلند كه به ايزد مهر پيوند مي‌زنند
ايرانيان قديم شادي و نشاط را از موهبت هاي خدايي و غم و اندوه و تيره دلي را از پديده هاي اهريمني مي پنداشتند. مراسم نوروز، جشن مهرگان، جشن سده، چهارشنبه سوري و شب يلدا و سنت هاي ديگر در واقع بيانگر اين حقيقت است كه ايرانيان پس از رهايي از بيدادگري و ستم به شكرانه بازيافتن آزادي، جشن برپا مي ساختند و پيروزي نيكي بر بدي و روشنايي بر تاريكي و داد بر ستم را گرامي مي داشتند.
شب يلدا نيز يكي از اين موارد است. در دوران كهن، شب مظهر تاريكي و تباهي و وحشت بوده و اغلب سعي مي كردند كه شب هنگام با افروختن آتش و افزودن نور، خانه روشن باشد. تا پليدي و تباهي در آن راه نيابد. شب يلدا طولاني ترين شب ها است. يعني تسلط تاريكي بر زمين از تسلط نور خورشيد و روشنايي مي كاهد. و چون فرداي اين شب روشنايي بر ظلمت غالب و روز طولاني مي شود، ايرانيان تولد دوباره خورشيد را كه مظهر روشنايي است جشن مي گيرند.
در ايران كهن هر يك از سي روز ماه، نامي ويژه دارد، كه نام فرشتگان است. نام دوازده ماه سال نيز در ميان آنهاست. در هر ماه روزي را كه نام روز با نام ماه يكي باشد، جشن مي گرفتند .
دي ماه، در ايران كهن، چهار جشن، وجود داشت. نخستين روز دي ماه و روزهاي هشتم، پانزدهم و بيست و سوم، سه روزي كه نام ماه و نام روز يكي بود. و در اين سي روز ماه، سه روز آن ?دي? نام دارد و هر سه روز را در گذشته جشن مي گرفتند. امروز از اين چهار جشن تنها شب نخستين روز دي ماه، يا شب يلدا را جشن مي گيرند، يعني آخرين شب پاييز، نخستين شب زمستان، پايان قوس، آغاز جدي و درازترين شب سال.
يلدا از نظر معني معادل با كلمه نوئل از ريشه ناتاليس رومي به معني تولد است و نوئل از ريشه يلدا است .
واژه يلدا سرياني و به معني ولادت است . ولادت خورشيد ( مهر و ميترا ) و روميان آن را ( ناتاليس انويكتوس ) يعني روز ( تولد مهر شكست ناپذير ) نامند .
اجداد ما اين شب را تا به صبح به جشن و پايكوبي به گرد آتش ، مي‌پرداختند ، برخواني الوان از ميوه‌هايي چون هندوانه، خربزه، انار، سيب، خرمالو و به مي‌نشستند.
اين ميوها هريك بار معنايي نمادين با خود دارد، هندوانه كه قاچ‌هاي مدور مي‌خورد چون خورشيد، يادآور گرماي تابستان و فرونشاندن عطش است.
انار صندوقچه دانه‌هاي مرواريد ، سرخ كه خود نماد تناسل نسل و زايش است و شب چره‌هايي كه با شكستن آن شادي را با خود به همراه مي‌آورد و دمي همه را از حرف زدن باز مي‌دارد.
پايان فصل خزان و فرارسيدن سرما و دگرگوني رنگ زمين از زردي خزان به سفيدي عشق و محبت را ايرانيان از ديرباز در شبي بلند و مهربانگرامي مي‌دارند. جاي جاي ايران زمين به عنوان سرزميني كهن با كوله‌باري مملو از آيين‌هاي هزاران ساله، " يلدا " بلندترين شب سال را به گونه‌اي خاص و برگرفته از آيين‌ها و سنت‌هاي بومي منطقه به صبح مي‌رسانند.
آيين‌هاي شب يلدا گرچه در گذر ايام دستخوش تغييراتي شده اما همچنان در سنت‌هاي مناطق مختلف كشور مورد توجه قرار دارد. هرچند كه زندگي ماشيني و گرفتاري‌هاي روزمره ، موجب ايجاد فاصله ميان مردم ايران با سنت‌ها و آيين‌هاي گذشته شده ، اما هنوز هم جلوه‌ها و نمادهاي از سنت‌هاي ويژه‌اي از ايران باستان در ايامي مانند شب يلدا و نوروز به چشم مي‌خورد. نكته زيبا و بيادماندني بلندترين شب سال در اين است كه همه ايرانيان اعم ازفارس،ترك،كرد،لر،بلوچ و عرب،شب يلدا را شب جشن،شادي، دور هم‌نشيني ، مهرورزي،دوستي و صداقت مي‌دانند. آنچه در اين ميان و برگزاري آيين‌هاي ويژه شب يلدا جالب است شباهت‌هاي جشن كريسمس به يلدا است، مورخان مي‌گويند اين جشن گرچه متعلق به مسيحيان است اما در اصل از ايران باستان و آيين"مهر"(ميترائيسم) گرفته شده و به همين دليل، با دي و شب يلداي ايراني همزادي و اشتراكات فراوان دارد.
زمان "كريسمس" اكنون نيز ميان شاخه‌هاي مختلف مسيحيت اعم از ارتدوكس ، كاتوليك و پروتستانها، متفاوت است و هريك، مبنايي را براي آن تعيين كرده‌اند گرچه همگي به سالروز تولد "مهر" (ميترا) - خداي پاكي- در ايران باستان نزديكند. با يلدا واپسين ساعات خزان گذر مي‌كند و صداي پاي زمستان با سوزي سرد اما نوازشگر به گوش مي‌رسد.خيانها شلوغ و پر رفت و آمد است انگار نفس گرم شب يلدا و دور هم نشستن، سوز سرما را از ياد برده‌است.

شب يلدا در خراسان به " شب چله " معروف و داراي پيشنيه ديرينه‌اي است و مردم دراين شب با شركت در شب نشيني‌هاي طولاني و خوردن انواع ميوه و تنقلات سعي در بهتر گذراندن طولاني‌ترين شب سال دارند. مردم اين منطقه براي استقبال نخستين روز از سردترين فصل سال تا آنجا كه توان مالي دارند ، در خريد ميوه‌هاي مخصوص شب يلدا مانند هندوانه ، انار و خربزه كوتاهي نمي‌كنند.
بردن هديه به خانه عروس با عنوان " شب چله‌اي " از ديگر مراسم شب يلدا در استان خراسان به ويژه مناطق جنوبي اين استان است. در اين شب براي دختراني كه به تازگي نامزد شده‌اند،ازسوي خانواده داماد، هدايايي فرستاده مي‌شود و خانواده‌هاي عروس و داماد دور هم جمع مي‌شوند. در اين شب افراد با جمع شدن در خانه بزرگ فاميل، خواندن شعر و داستان، خوردن شيريني ، آجيل و انواع تنقلات، بلندترين شب سال تا پاسي از شب بيدار مي‌مانند.
يكي از آيين‌هاي ويژه شب يلدا در استان خراسان جنوبي برگزاري مراسم "كف زدن" است. در اين مراسم ريشه گياهي به نام چوبك را كه در اين ديار به "بيخ" مشهور است، در آب خيسانده و پس از چند بار جوشاندن، در ظرف بزرگ سفالي به نام "تغار" مي‌ريزند. مردان و جوانان فاميل با دسته‌اي از چوب‌هاي نازك درخت انار به نام "دسته گز" مايع مزبور را آنقدر هم مي‌زنند تا به صورت كف درآيد و اين كار بايد در محيط سرد صورت گيرد تا مايع مزبور كف كند. كف آماده شده با مخلوط كردن شيره شكر آماده خوردن شده و پس از تزيين با مغز گردو و پسته براي پذيرايي مهمانان برده مي‌شود. در اين ميان گروهي از جوانان قبل از شيرين كردن كف‌ها با پرتاب آن به سوي همديگر و ماليدن كف به سر و صورت يكديگر شادي و نشاط را به جمع مهمانان مي‌افزايند.
اما در استان اصفهان نيز از قديم‌الايام آيين‌هاي ويژه‌اي وجود داشته كه كم و بيش هنوز هم ادامه دارد.به باور اصفهاني‌هاي قديم ، زمستان به دو بخش "چله" و "چله‌كوچيكه" تقسيم مي‌شد كه موعد چله از اول ديماه تا ‪۱۰‬بهمن بود اما "چله كوچيكه" از دهم بهمن آغاز مي‌شد و تا سي بهمن ادامه داشت. البته آيين برگزاري شب چله در اصفهان به دو نام"چله زري" (ماده) و"عمو چله"(نر) تقسيم مي‌شود زيرا از گذشته تاكنون همه موجودات و اشياء را بر اساس جنس مذكر و مونث تقسيم مي‌كردند. اصفهاني‌ها دوشب را به عنوان شب چله برپا مي‌كردند و آيين‌هاي مخصوص به اين شب را به جا مي‌آوردند.آيين شب چله در شهر اصفهان خانوادگي برگزار مي‌شده است و خانواده‌هاي اصفهاني با پهن كردن سفره‌يي با عنوان " سفره شب چله " ، اين شب را گرامي مي‌داشتند.
هندوانه به‌عنوان نمادي كروي كه برونش سبز و درونش قرمز است و سمبل خورشيد محسوب مي‌شود،به‌عنوان مهمترين ميوه بر سر سفره چله قرار مي‌گيرد. از ديگر بخشهاي اين آيين در اصفهان قديم پهن كردن تمام البسه و رخت خوابها در هواي آزاد بويژه در مقابل خورشيد با هدف خوش آمدگويي به "عمو چله" و "چله زري" بوده است.
در استان كرمانشاه نيز كه از شهرهاي باستاني و كهن ايران زمين است ، شب يلدا از جايگاه ويژه‌اي در ميان مردم برخوردار است و همواره با مراسم زيبا و با شكوهي همراه است. مردم استان كرمانشاه براساس آييني كهن در اين شب بيدار مي‌مانند تا با شعر خواندن، قصه گفتن، فال حافظ گرفتن و آجيل خوردن با مادر جهان در زادن خورشيد همراهي و همدردي كنند. ميوه‌هايي نيز دراين شب خورده مي‌شود كه به گونه‌اي نمادي از خورشيد است مانند هندوانه سرخ، انار سرخ، سيب سرخ و يا ليموي زرد ، قصه‌هايي از عشق جاودانه شيرين و فرهاد، رستم و سهراب، حكايت حسين كرد شبستري و خواندن اشعار زيبا و دلنشين شامي كرمانشاهي در گذشته نقل مجالس شب يلدا در كرمانشاه بود. آن روزها افراد فاميل بنا بر رسمي ديرينه به خانه بزرگترين فرد فاميل كه معمولا پدر بزرگ و مادر بزرگ بودند مي‌رفتند و باتكاندن برفهاي زمستان از لباس هايشان در گرماي آرامش بخش كرسي فرو مي‌رفتند. افراد فاميل بر سر يك سفره باهم شام مي‌خوردند و بر روي سفره مخصوص اين شب خوردنيهاي متنوعي چيده مي‌شد.
خوردني‌هايي از قبيل آجيل ، راحت الحلقوم، مشكل‌گشا، شيريني محلي دست پخت مادر بزرگها به خصوص نان شيريني معروف " نان پنجره‌اي، كاك و نان برنجي "، و ميوه‌هايي چون انار، سيب و هندوانه كه نگين اين سفره بود. يكي از آداب زيبايي كه شب يلدا در استان كرمانشاه وجود دارد گرفتن فال حافظ است كه مردم با اعتقادات خاص خود رهنمودهايش را چراغ راه مشكلات خود در زندگي قرار مي‌دهند.همچنين دختران دم بخت با اين كار از باز شدن بخت خود در آن سال خبري مي‌گرفتند.
مردم استان زاهدان نيز براساس يك سنت ديرينه در شب يلدا در خانه بزرگ قوم خويش گردهم مي‌آيند و به قصه‌هايي كه پدربزرگ‌ها و مادر بزرگ‌ها برايشان نقل مي‌كنند گوش مي‌دهند.
برگزاري جشن‌ها و نشست‌هاي خانوادگي همراه‌باگروهي از اعتقادات اسطوره‌اي، شبي خاطره‌انگيزرابراي خانواده‌هاي زاهداني به‌خصوص كودكان ونوجوانان فراهم مي‌كند. گفتن قصه ، گرفتن فال حافظ ، بازي‌هاي دسته‌جمعي نظير گل يا پوچ و بيان لطيفه و خاطره رااز سرگرمي‌هاي شب يلدا در اين منطقه عنوان كرد.
استان آذربايجان‌شرقي نيز به عنوان يكي از خطه‌هاي زرخيز ايران زمين براي زنده نگه داشتن اين شب بيادماندني براي خود آداب و رسوم ويژه‌اي دارند كه به پاره‌اي از آنان اشاره مي‌شود. اكثر مردم آذربايجان در شب يلدا "چيلله قارپيزي" (هندوانه چله) مي‌خورند و معتقدند باخوردن هندوانه، لرز و سوز سرما به تنشان تاثير نداشته و اصلا سرماي زمستان را حس نمي‌كنند. در بيشتر شهرها و روستاهاي آذربايجان شرقي رسم بر اين است كه كساني كه نامزد هستند در دوران نامزدي در اين شب براي نامزدهاي خود " خوانچه " طبق مي‌فرستند و اقوام در هر چه بهتربودن اين خوانچه‌ها كمك مي‌كنند. محتويات خوانچه‌ها عبارتند از شيريني ، پرتقال ، سيب ، انار، هندوانه ، آيينه و پارچه كه با پولك و تور تزيين مي‌شود. هنگام غروب ،زنان فاميل هدايايي به رسم ياري به منزل داماد آورده و به جشن و پايكوبي مي‌پردازند. سپس طبق‌هاي آماده را بر سر افرادي كه معين شده قرار داده و روانه خانه عروس مي‌كنند و مادر عروس پس از تحويل طبق‌ها، هداياي مانند پول، شيريني، جوراب و دستمال به آنها مي‌دهد. فرداي اين شب مادر دختر تمام طبق‌ها را در اتاق ميهمان چيده و از زنان فاميل براي صرف ميوه و شيريني دعوت مي‌كند. همچنين علاوه بر فرستادن سهم چله براي نوعروس، در نخستين سال ازدواج زوج هاي تبريزي، پدر عروس قبل از غروب آفتاب سهم دختر و دامادش را كه شامل هندوانه، ميوه، آجيل، شيريني، يك قواره پيراهني باكفش و چادري روانه منزل آنها مي‌كند.
در آذربايجان سابقا كه ارتباطات به اين آساني نبود از اواخر تابستان مقدار زيادي هندوانه و خربزه در تور مي‌گذاشتند و آن را از سقف آشپرخانه آويزان مي‌كردند تادر هواي آزاد خراب نشود و يااينكه در كاه قرار مي‌دادند. هندوانه مهمترين خوراك شب چله مردم آذربايجان‌شرقي است. اغلب مردم در اين شب برنج، مرغ و آش شير پخته و بعداز شام نيز از تنقلات موجود در منزل شامل قاورقا (گندم برشته با شاهدانه)آجيل،لبو، هويچ، حلواي گردو انواع ميوه، خربزه، هندوانه و خشكبارهايي چون انگور، بادام و سنجد ميل مي‌كنند. ريش‌سفيد خانواده در حاليكه با چاقو هندوانه را مي‌برد، مي‌گويد قادا بلاميزي بو گئجه كسدوخ (بلاياي خودمان را امروز بريديم) در تبريز پوستهاي ميوه و اشغالها را درآب روان ريخته و اين رفتار راخوب و خوش يمن مي‌دانند. بعد از خوردن تنقلات و ميوه در سابق بزرگان خانواده به نقل حكايات و داستان‌هايي از حماسه‌هاي ملي اين سرزمين نظير، اصلي و كرم، باياتي خواندن و ضرب‌المثل پرداخته و تا پاسي از شب به صحبت و گفت و گو مشغول مي‌شوند. زنان معمولا تا پايان چله كوچك خانه تكاني نمي‌كنند و اعتقاد دارند اگردر طول اين دو چله كسي خانه تكاني كند، چله او را نفرين مي‌كند و اگر چله كسي را نفرين كند به نكبت و بدبختي گرفتار مي‌شود.
اما آيين شب يلدا در استان مركزي از ديرباز در سه شب متوالي باعناوين شب " چله‌بزرگه"، "چله وسطي" و" چله‌كوچيكه" برگزار مي‌شده و خويشان و دوستان سفره‌اي از مهر را مي‌گشودند و از هر دري سخني مي‌گفتند. يكي‌ازآيين‌هاي ويژه يلدا، در استان مركزي ديدار و بزرگان و سالخوردگان فاميل بوده‌است. در شب‌هاي چله افراد فاميل در همايشي صميمي دور كرسي چوبي جمع مي‌شدند و به قصه‌هاي بزرگترها گوش مي‌دادند. زنان و دختران روستايي در گرگ و ميش شب‌هاي چله در تكاپو و هيجاني خاص ملزومات غذا و تنقلات ويژه اين شب را مهيا مي‌كردند وبراي گذران ساعات خوش در كنار فاميل لحظه شماري مي‌كردند. آنان درسيني‌هاي قديمي مسي درفضاي دوده‌گرفته آشپزخانه‌هاي قديمي، انواع ميوه و تنقلات به ويژه هندوانه،انگور،تخمه و نخودچي كشمش، و خرما را مهيا مي‌كردند.دراين شب استثنايي پس از صرف شام و خواندن دعاي شكر درپاي سفره، همگان در كنار هم،از شادي‌ها و غم‌ها، موفقيت‌ها ، اعتقادات، اميدها و بيم‌هاشان مي‌گفتند. بزرگترها و ريش سفيدان فاميل در اين شب علاوه بر خواندن اشعار حافظ ، سعدي و فردوسي خاطرات و داستان‌هاي كهن ايران زمين را براي اعضاي خانواده نقل مي‌كردند.
در شب يلدا، بزرگترها با كودكان هم بازي مي‌شدند،"پر يا پوچ"دزد بازي و مشاعره از جمله بازيهايي است كه در شب چله در مناطق مختلف استان مركزي با مشاركت همه اعضاي خانواده رواج داشت. اين رسومات تا ‪۵۰‬سال پيش در شهر اراك و ساير مناطق استان مركزي به شكلي فرا گير وجود داشت اما اكنون به ندرت مي‌توان چنين جلوه‌هايي را به چشم ديد.
يلداي تهران قديم نيز با ميوه‌هاي تازه فصل پاييز ، ميوه‌هاي خشك شده تابستان آجيل مخصوص ، شيريني و هندوانه به صبح مي‌رسيد. تهرانيان قديم درهمه اعياد خود سنت حسنه جمع شدن افراد خانواده در منزل بزرگتر خانواده را منظور مي‌داشتند و همه فرزندان خانواده در منزل مادر و پدر جمع مي‌شدند. از سنن يلداي تهران ، صرف ميوه‌هاي تابستاني از جمله هندوانه است كه به دليل نزديكي اين مراكز كشاورزي با تهران ، ميوه هندوانه در خوراكي‌هاي شب يلداي تهرانيان قرار گرفته‌است. آجيل شب يلدا نيز از ديگر مصروفات تهراني‌ها است كه تركيب آن نشاني از اعتقاد و تجربه اهالي تهران قديم به خواص گوناگون ميوه‌هاي خشك شده است كه با عنوان " آخشيج "(تضادها)كاربرد داشته است. ولي تهراني‌ها شب يلدا را همه ساله جشن مي‌گيرند تا سنت‌هاي زيباي قديم در لابلاي زندگي مدرنيته شهرنشينيشان حفظ شود.
مردم استان قزوين نيز همچون ديگر هموطنان ايراني، اين آيين كهن را با رفتن به خانه بزرگ‌ترها مي‌گذرانند. به عقيده بزرگ‌ترها آوردن ميوه‌هاي مختلف خشك و تر و ميوه‌هاي سرخ فام كه به "شب چره" معروف است، همراه با خوراكي‌هاي ديگر شگون داشته و زمستان پر بركتي را نويد مي‌دهد. در بعضي مواقع كه مادر بزرگ‌ها در آوردن تنقلات تاخير مي‌كنند كوچكترها شعر "هر كه نيارد شب چره - انبارش موش بچره" سر مي‌دهند، كه مادربزرگ در آوردن "شب چره" تعجيل مي‌كند. دراين شب اغلب مردم قزوين با خوردن سبزي پلو با ماهي‌دودي و سپس هندوانه، انار، انواع تنقلات از جمله كشمش، گردو، تخمه، آجيل مشگل‌كشا و انجير خشك، شب نشيني خود را به اولين صبح زمستاني گره مي‌زنند. به عقيده مادر بزرگ‌هاي قزويني اگر دراين شب ننه سرما گريه كند باران مي‌بارد، اگر پنبه‌هاي لحاف بيرون بريزد برف مي‌آيد و اگر گردنبند مراوريدش پاره شود تگرگ مي‌آيد. يكي ديگر از آداب و رسوم "شب يلدا" فرستادن "خونچه چله" از سوي داماد به عنوان هديه زمستاني براي عروس است. در اين خونچه براي عروس پارچه، جواهر، كله‌قند و هفت نوع ميوه مثل گلابي هندوانه، خربزه، سيب، به با تزئينات خاصي فرستاده مي‌شود.
از جمله آيين‌هاي شب يلدا در خراسان شمالي آن است كه خانواده‌ها در اين شب‌نشيني شب يلدا تفالي نيز به ديوان حافظ مي‌كنند كه اين‌كار هم معمولا توسط بزرگ خانواده صورت مي‌گيرد. آنان ديوان اشعار لسان‌الغيب خواجه شيراز را با نيت بهروزي و شادكامي مي گشايند و فال و مراد دل خود را از او طلب مي‌كنند. بازگويي خاطرات، قصه‌گويي پدر بزرگها و مادر بزرگها نيز يكي از مواردي است كه يلدا را براي خانواده‌ها دلپذيرتر مي‌كند. يكي ديگر از سنت‌هاي كهن شب يلدا، چله بردن براي خانواده عروس است. با فرا رسيدن شب چله مردهاي جوان طبق‌هاي آراسته ميوه، شيريني و كله‌قند تزيين شده را به رسم هديه به خانه عروس جوان مي‌برند. اين طبق‌هاي هديه كه معمولا مسي است و روي آن با سفره‌هاي قرمز گلدوزي شده پوشانده شده، پر از ظرفهاي بزرگ ميوه پيچيده در زرورق‌هاي رنگين با گل و نوارهاي مواج مي‌شود.
مرداني اين طبق‌ها را بر سر گذارده و در پي يكديگر با شادي و پايكوبان راهي خانه عروس مي‌شوند. خانواده دختر نيز به پاس قدرداني و به رسم يادبود لباس‌و ياقطعه پارچه‌اي را براي خانواده داماد، در سيني خالي شده هدايا مي‌گذارند. اگر قبل از شب چله برف باريده باشد برخي از مردم شهر و روستا در اين شب با خوردن برف شيره، با شيرين كردن كام با معجوني از بارش زمستاني، با سردي زمستان آشتي مي‌كنند. همچنين بزرگترها با دادن حلوا قلقلي از كوچكترها پذيرايي مي‌كنند. حلوا قلقلي از كوبيده شدن مغز گردو، بادام، كنجد و ديگر دانه‌هاي روغني تهيه و سپس در شيره انگور نيز خوابانده مي‌شود. اما برخي از افراد كهنسال و نيز آشنايان به فرهنگ مردم در خراسان شمالي همه اين آيين و مراسم را بهانه‌ها و ترفندهايي براي گردهم آمدن خانواده‌ها، بجاي آوردن صله ارحام و رفع كدورتهاي احتمالي بين خويشاوندان مي‌دانند. آنان بر اين باورند كه پيشينيان در هر فصل به بهانه‌اي سعي مي‌كرده‌اند تا اقوام را جمع كرده و صلح، صفا و صميميت را در بين آنان حكمفرما كنند.

__________________
حسام

شنبه، آذر ۱۰، ۱۳۸۶

یکی بود غیر از خدا هیشکی نبود

یکی بود یکی نبود
یعنی همونی که بود،نبود
شاید هم اولش کسی نبود،اما بعدش یکی بود
شایدم یکی از "اونا" نبود
اما یکی از "اینا"بود
...
"غیر از خدا هیشکی نبود"
پس تکلیف اونی که بود چی شد؟!
یعنی اولش بود ، بعدش یهو نبود؟!
شایدم اصلا "اونی" نبود
پس نتیجه می گیریم
یکی نبود
...
"زیر گنبد کبود
خاله پیرزن نشسته بود
"
آهان پس بالاخره یکی بود
همون خاله پیرزن بود
ولی آخه "غیر از خدا هیشکی نبود" !
پس خاله پیرزن کی بود؟ همون خاله پیرزن که بود؟ یعنی اون هیشکی نبود؟
شایدم...پس
آره
خودشه
خاله پیرزن هیشکی نبود... یعنی خاله پیرزن همون خدا بود
همونی که همیشگی بود
همونی که یه عالمه قصه های رنگارنگ داشت ...از بود...از نبود
...
پس حالا دیگه
یکی بود یه پیرزنی بود خیلی مهربون بود خب آخه" خدا" بود دیگه
یکی بود غیر از خدا هیشکی نبود

خب دیگه انقدر گیر ندیم. داستانش مهمه

يكي نبود يكي بود...
در روزگاران قديم...
درخت سيب تنومندي بود ...
با...
پسر بچه كوچكي ...
اين پسر بچه ...
خيلي دوست داشت با درخت سيب بازي كنه...
از تنه اش بالا بره از سيباش بچينه و بخوره و در سايه اش بخوابه...
زمان گذشت و ...
پسر بچه بزرگتر شدو به درخت بي اعتنا...
ديگه دوست نداشت با درخت بازي كنه...
اما روزي دوباره به سراغ درخت اومد...
درخت به پسر گفت : هاي بيا با من بازي كن...
پسر جواب داد : من ديگه بچه نيستم كه بخوام با تو بازي كنم
به دنبال سرگرميهاي بهتري هستم و براي خريدن اونا به پول نياز دارم
درخت گفت پول ندارم ولي ميتوني اين سيبارو بچيني و بفروشي و پول بدست بياري
پسر تمام سيباي درخت رو چيد و اونارو فروخت و اونچه نياز داشت خريد...
درخت رو باز فراموش كرد...
پيشش نيومد...
و درخت دوباره غمگين شد...
مدتها گذشت و پسر شده بود يه مرد جوون
با اضطراب به سراغ درخت اومد...
درخت ازش پرسيد :چرا غمگيني ؟ بيا در سايه ام بشين بدون تو خيلي احساس تنهايي ميكنم
پسر(مرد جوون) جواب داد فرصت كافي ندارم بايد براي خونوادم تلاش كنم بايد براشون خونه بسازم نياز به سرمايه دارم...
درخت گفت : سرمايه براي كمك ندارم ... تو ميتوني با شاخه ها و تنه ام براي خودت و خونوادت خونه بسازي ...
پسر (مرد جوون) خوشحال شد و تمام شاخه ها و تنه درخت رو بريد و با اونا راي خودش و خونوادش خونه اي ساخت
دوباره درخت تنها موند...
و پسر برنگشت...
زمان طولاني بسر آمد
پس از ساليان دراز در حال برگشت كه پير مرد بود
غمگين... خسته..... تنها .....
درخت ازش پرسيد: چراغمگيني؟
اي كاش ميتونستم كمكت كنم...
اما ديگه ... نه سيب دارم ... نه شاخه .... نه تنه ...
حتي سايه هم ندارم براي پناه دادن به تو ...
هيچ چيز براي بخشيدن ندارم...
پسر(پير مرد) گفت : خسته ام از اين زندگي ... از اين تنهايي ...
فقط به تو نياز دارم... آيا ميتونم كنارت بشينم؟
پسر (پيرمرد) كنار درخت نشست.... باهم بودند ساليان دراز در لحظه هاي شادي و اندوه....
آيا اون پسر بي رحم و خودخواه بود؟
نه ... ما همه شبيه او هستيم و با والدين خود چنين رفتاري داريم...؟؟؟
درخت همان والدين ماست... تا كوچيكيم ... دوست داريم با اونا بازي كنيم... و وقتي برگ شديم تنهاشون ميزاريم...
زماني به سويشون برميگرديم كه نيازمند هستيم و گرفتار...
براي والدين ود وقت نميزاريم...
به اين مهم توجه نميكنيم كه پدر و مادرها هميشه به ما همه ميدن...
در عوض ميخواهند كه .... تنهاشون نذاريم
به والدين خود عشق بورزيم .. فراموششان نكنيم...
برايشان زمان اختصاص بديم... همراهيشان كنيم...
شادي اونا ما رو شاد ديدن هست....
گراميشان بداريم و تركشان نكنيم
هر كس ميتواند هر همسری که خواست برای خود انتخاب کنه و به هر تعداد فرزند داشته باشه
ولي پدر و مادر فقط يك بار

چهارشنبه، آبان ۳۰، ۱۳۸۶

برای خدا انتها یی نیست

می گفت : آخرین دین است؛ آخرین پیامبر؛ آخرین اندوخته خدا، سپس انگشتانش را در گوشهایش فرو برد که: من نمی خواهم چیز دیگری بشنوم، برای من همین کافیست!!! و این داستان کهنه تاریخ، هر زمان که ظهوری جدید قدم به میان مردمان می گذارد، تکرار میگردد .

دلم از این همه بی انصافی به درد آمد. شاید اگر مرا ناامیدی، توانی باقی می گذاشت وترا خمودت، مجالی؛ برایت از این نکته می گفتم که برای خداوند آخری وجود ندارد و او محدود به هیچ حدودی نمی گردد و هیچ دین و آئینی نمی تواند آخرین باشد. اگر قرار بود دینی آخرین باشد، چرا خداوند مجبور شد تا تعداد محدودی از آنها را بفرستد؟ آیا به تمرین فن "ارسال رسل " مبادرت می ورزید تا در آن کار از مهارت کافی برخوردار گردد؟ آیا ادیان قبل ناقص بودند و خداوند در آن زمان نمی دانست چگونه دیانت کاملی بسازد؟ هیچ فکر کرده ای چرا همه ی ادیان، ببخشید اصلاح می کنم، پیشوایان همه ی ادیان، دیانت خود را آخرین دین می دانند؟ و آیا فکر نمی کنی فرستادن این همه پیامبران و تنوع احکام آنان فقط و فقط به دلیل تغییراتی است که انسان در مسیر تکامل خود پیدا می کند؟ آیا می توانی لباس کودک نوپا را به تن جوانی رشید کنی؟ به من بگو کدام معلم آخرین معلم توست و تو دیگربعد از او به معلمی احتیاج نخواهی یافت؟ یا کدام اکتشاف آخرین حد علم خواهد بود؟



امسال باران خوبی بارید و دشتها و باغها همه سیراب شدند. چمنزارها سرسبز، پستان گاوها پر شیر، ساقه های گندم به اندازه قد انسان و شاخه های درختان زیر بار میوه های آبدارو درشت تا زمین خم شده است. سال پر برکتی است. اما آیا سال دیگر به باران احتیاج نداریم و باران امسال برای همیشه کافیست؟

کاش می گذاشتند تا صدایم به گوشت برسد. تا به آنانی که نمی خواهند بین من و تو کلامی، حقیقت را روشن سازد می گفتی: مسندهایتان پابرجا؛ اما مرا رها کنید تا حقیقت را دریابم زیرا به فرموده خداوند در قرآن مجید موظفم اگر حتی از شخصی بدکار خبری از ظهور جدید شنیدم، راجع به آن تحقیق کنم، مبادا که از روی نادانی به قومی رنجی رسانم واز کرده خود نادم و پشیمان گردم. آنجا که می فرماید :

" یا ایهاالذین آمنوا ، اِن جائکم فاسق بنباءٍ ، فتّبیّنوا اَن تُصیبوا قوماً بجهالهٍ فتُصبحواعلی ما فَعَلتُم نادمین . "

سوره حجرات آیه 6

کاش قبول می کردیم که ما خداوند را زندانی محدوده افکار وآراء خود ساخته ایم . کاش از روی انصاف می پذیرفتیم او را بدانگونه می خواهیم که مشکلات ما را رفع و استنباطات ما را؛ آنهم به زعم ما ؛ توجیه کند. کاش می دانستیم تا زمانی که این زندانی آزاد نگردد ؛ شاهد حقیقت مجالی برای محفل آرایی دربزم مشورت نخواهد یافت.

دوشنبه، آبان ۲۸، ۱۳۸۶

عاشقانه ترین عبارات برای ابراز عشق

عبارات عاشقانه به شما کمک می کند تا عمیق ترین افکار و احساساتتان را در زمانهایی که کلمات به راحتی بر زبانتان جاری نمی شوند، ابراز کنید. در اینگونه مواقع علیرغم تمام تلاشتان برای پیدا کردن کلمات و جملات، هیچ کلمه ای به ذهنتان نمی رسد.

ممکن است ذاتاً یک نویسنده یا شاعر به دنیا نیامده باشید، درست است. اما توانایی انتخاب دارید. پس بهترین و زیباترین عبارت عاشقانه را انتخاب کنید که حرف دلتان را به عزیزتان برساند تا او بفهمد که در عمق ذهن و قلبتان چه می گذرد.

وقتی کلمات به یاریتان نمی آیند، اجازه بدهید عبارات عاشقانه کمک حالتان باشند. اجازه بدهید عبارات عاشقانه به شما کمک کند افکارتان را به زیبایی بر صفحه کاغذ نقاشی کنید.

چه برای کارت تبریک روز ولنتاین باشد، چه برای سالگرد دوستی یا ازدواج، یا نامه ها یاایمیل های عاشقانه، اگر نمی دانید چه بگویید و چه بنویسید، اصلاً نگران نباشید.

با عبارات عاشقانه عشقتان را جاری کنید و ببینید که این جملات چطور به کارت، نامه یا پیام شما جان می بخشد.

چرا همین امروز امتحان نمی کنید؟

10 نمونه از بهترین عبارات عاشقانه 

1) "ما نه برای یافتن فردی کامل، بلکه برای دیدن کامل یک فرد ناکامل عاشق میشویم." – سام کین

2) "من باور دارم که دو انسان از قلبشان به هم متصلند، و مهم نیست که چه کار می کنید، که هستید و کجا زندگی می کنید؛ اگر مقدر شده که دو نفر با هم باشند، هیچ مرز و مانعی بین آنها وجود نخواهد داشت." – جولیا رابرتز

3) "دوستت دارم نه به خاطر اینکه چه کسی هستی، به این خاطر که وقتی با توام چه کسی میشوم." – ناشناس

4) "زندگی به ما آموخته که عشق در نگاه خیره به یکدیگر نیست، بلکه در یک سو نگریستن است." – آنتونیو دو سنت اگزوپری

5) "در عشق حقیقی، کوتاهترین فاصله بسیار طولانی است و از طولانی ترین فاصله ها می توان پل زد." –هانس نوون

6) "عشق یعنی وقتی دور هستید دلتنگ شوید اما از درون احساس گرما کنید چون در قلبتان به هم نزدیکید." –کی نودسن

7) "اگر هر بار که لبخند بر لبانم می نشانی، می توانستم به آسمان بروم و ستاره ای بچینم، آسمان شب دیگر مثل کف دست بود." – ناشناس

8) "بهترین و زیباترین چیزها در دنیا قابل دیدن و لمس کردن نیستند—باید آنها را با قلبتان احساس کنید." –هلن کلر

9) "این عشق نیست که دنیا را می چرخاند، عشق چیزی است که چرخش آنرا ارزشمند می کند." – فرانکلین پی جونز

10) "اگر معنای عشق را می فهمم، همه به خاطر توست." – هرمان هسه

سایت مردمان

تازه ترین رده بندی دانشگاه های برتر دنیا

تازه ترین رده بندی برترین دانشگاهها و موسسات آموزش عالی جهان منتشر شد و در این میان جهش دانشگاههای آسیایی قابل توجه بوده است که می توان به صعود خیره کننده دانشگاه تهران اشاره کرد.

به گزارش مهر، در رتبه بندی سالانه ارایه شده از گروه QS مرکز Times Higher Education Supplement با استفاده از فاکتورهای مختلفی از جمله آرای اخذ شده از مراکز آکادمیک سراسر جهان، رتبه بندی برترین دانشگاههای جهان در سال 2007 انجام شده است.

بر این اساس، عملکرد دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی انگلیس در قرار گرفتن در میان برترین دانشگاههای جهان ارتقای قابل توجهی یافته است. با این حال این رتبه بندی نشان می دهد که دانشگاههای آمریکایی هنوز در صدر برترین دانشگاههای جهان قرار دارند.

بیشترین تغییر دانشگاههای انگلیس در این رتبه بندی درمقایسه با سال گذشته به دانشگاه کالج لندن باز می گردد که از جایگاه 25 در رتبه بندی سال گذشته به مکان نهم در فهرست سال 2007 رسیده است.

همچنین انستیتو فناوری ماساچوست آمریکا (MIT) که سال گذشته در رتبه چهارم برترین دانشگاههای جهان قرار داشت به مکان دهم تنزل یافته است. این درحالی است که دانشگاه استنفورد نیز از جایگاه ششم به جایگاه بحث برانگیز نوزدهم سقوط کرده است.

در این فهرست نام دانشگاه معتبر کالیفرنیا در برکلی که سال گذشته در رتبه هشتم قرار داشت، امسال در مکان بیست و دوم جهان دیده می شود.

به گزارش مهر، این رتبه بندی که بر اساس معیارهایی نظیر آرای آکادمیک، تعداد دانشجویان و فارغ التحصیلان بین المللی و تحقیقات آنها ارایه شده است، نشان می دهد دانشگاههای آمریکایی جایگاه ارتقا یافته ای به خود اختصاص داده اند اما دانشگاههای اروپایی البته به جز انگلیس با افت نسبی همراه بوده اند.
سال گذشته 41 دانشگاه اروپایی در میان 100 دانشگاه برتر جهان قرار داشتند اما این رقم امسال به 35 دانشگاه کاهش یافته است.
بر اساس این فهرست دانشگاه های هاروارد، کمبریج، آکسفورد، یل و کالج سلطنتی لندن به تریتب رتبه های نخست تا پنجم را در فهرست برترین دانشگاههای جهان به خود اختصاص داده اند.

در ادامه این فهرست دانشگاههای پرینستون، انستیتو فناوری کالیفرنیا، شیکاگو، کالج لندن و انستیتو فناوری ماساچوست (MIT) در رتبه های ششم تا دهم برترین دانشگاههای جهان قرار گرفته اند.
به گزارش مهر، دانشگاه تهران نیز بر اساس رده بندی موسسه TIME HIGHER EDUCATION در رده پانصد و سی و نهم دانشگاههای دنیا قرار گرفت.

دانشگاه تهران که تا دو سال گذشته در سطح بین المللی در رده بندی دانشگاههای دنیا در رتبه 2 هزار تا 2 هزار و 300 قرار داشت، در جدیدترین رده بندی دانشگاههای دنیا که توسط موسسه TIME HIGHER EDUCATION صورت گرفته است جهش خیره کننده ای در رتبه دانشگاه تهران به چشم می خورد.

ارزیابی موسسات نشان می‌دهند که موقعیت دانشگاه تهران از اوایل سال جاری بیش از یک هزار مرتبه در رتبه بندی جهانی ارتقا پیدا کرده است. اکنون نیز موسسه TIME HIGHER EDUCATION که یک مرکز ارزیابی و رده بندی دانشگاههای دنیا در لندن است، جایگاه دانشگاه تهران را در میان 600 دانشگاه برتر دنیا اعلام کرده است.

متني زيبا از دكتر علي شريعتي

دليل بودن تو


هر کسی دوتاست .
و خدا یکی بود .
و یکی چگونه می توانست باشد ؟
هر کسی به اندازه ای که احساسش می کنند ، هست .
و خدا کسی که احساسش کند ، نداشت .
عظمت ها همواره در جستجوی چشمی است که آنرا ببیند .
خوبی ها همواره نگران که آنرا بفهمد .
و زیبایی همواره تشنه دلی است که به او عشق ورزد .
و قدرت نیازمند کسی است که در برابرش رام گردد .
و غرور در جستجوی غروری است که آنرا بشکند .
و خدا عظیم بود و خوب و زیبا و پراقتدار و مغرور .
اما کسی نداشت ...
و خدا آفریدگار بود .
و چگونه می توانست نیافریند .
زمین را گسترد و آسمانها را برکشید ...
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود .


و با نبودن چگونه توانستن بود ؟
و خدا بود و با او عدم بود .
و عدم گوش نداشت .
حرف هایی است برای گفتن که اگر گوشی نبود ، نمی گوییم .
و حرفهایی است برای نگفتن ...
حرف های خوب و بزرگ و ماورائی همین هایند .


و سرمایه ی هر کسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد ...


و خدا برای نگفتن حرف های بسیار داشت .
درونش از آنها سرشار بود .
و عدم چگونه می توانست مخاطب او باشد ؟
و خدا بود و عدم .
جز خدا هیچ نبود .
در نبودن ، نتوانستن بود .
با نبودن نتوان بودن .

و خدا تنها بود .
هر کسی گمشده ای دارد .
و خدا گمشده ای داشت

انسان : سمبل تازه متولد شدهء ترس و جهالت

انسان سمبل  تازه متولد شده ترس و جهالت

4.5 میلیارد سال قبل : پیدایش کره زمین !

3 میلیارد سال قبل : پیدایش اولین تک یاخته زنده !

800 میلیون سال قبل : پیدایش اولین موجوداتی که اکسیژن مصرف میکردند !

400 میلیون سال پیش : اولین موجودات دو زیست از اعماق اقیانوس به روی زمین آمدند .

200 میلیون سال پیش : پرندگان تکامل یافتند !

40 میلیون سال پیش : میمونهای اولیه تکامل یافتند .

10 میلیون سال پیش . میمونهای شبه انسانها رشد پیدا کردند در آفریقا و هند ( شبه قاره هند ) .

1 میلیون سال پیش : اولین انسانهای هوموارکتوس بوجود آمدند .

800 هزار سال پیش : انسان یاد گرفت چطور از آتیش استفاده کند ! (در همین حین میل به فنا ناپذیری شکل گرفت ... )

600 هزار سال پیش : انسان یاد گرفت خانه بسازد !

12000 سال پیش : نیزه و تیر اختراع شد برای شکار حیوان .

11000 سال پیش : حیوانات اهلی شدند توسط آدمی !

5000 سال پیش : اولین دست نوشته ها و شکل_نوشته ها در خاور نزدیک خلق شد .
4800 سال پیش : اولین تقویم رسمی در مصر نوشته شد و اهرام ثلاثه ساخته شدند . ( بت ها بعنوان خدایان ساخته شدند )
4600 سال پیش : تنوع خدایان در خاور نزدیک شکل گرفت .
4000 سال پیش : انسان به کنجکاوی رسید . با تجربه به یک سری قوانین کلی فهم پیدا کرد .
3500 سال پیش : وسایل نقلیه دریایی مثل قایق اختراع شد. شمردن اختراع شد .
2500 سال پیش : آهن بطور صنعتی استفاده شد . حروف الفبا ایجاد شد در اوراسیا. چرخ آسیاب اختراع شد.

2007 سال پیش : دوره تاریخ میلادی ایجاد شد . اولین خدایان و پیامبرای توحیدی و خدایان واحدی در خاور دور و نزدیک بطور رسمی بنیانگذاری شدند .

++++++++++++++++++++++++++++++ ++++++++++++++++++++++++++++++
برگرفته از کتاب The first men :
نویسندگان : Edmund White, Dale M.Brown
ترجمه و گرته برداری : خودم
++++++++++++++++++++++++++++++ ++++++++++++++++++++++++++++++

چیزایی میشه فهمید از یه نگاه مختصر .

یا یه تناسب ساده : عمر انسان در برابر پیدایش گیتی مثل این هست که در یک روز که 24 ساعت هست ، انسان در یک ثانیه مانده به ساعت 24 بدنیا بیاد . یعنی دقیقه 90 خودمون ...!
انسان در حدود ساعت 23 و 59 دقیقه و 59 ثانیه بدنیا آمد ! (البته اگر کل عمر گیتی رو 24 ساعت فرض کنیم )

آدمی هیچ چیز نمیدونه ...
هنوز روی زمین خیلی چیزا مونده تا بدونه ... اونوقت میره توی آسمونها دنبال جواب !...

آدمی خیلی بچه هست ! تازه سر از تخم در آورده ... اونوقت هر چیزی رو که نمیدونه یه دلیل پوچ براش میتراشه ! برای اینکه فقط جای مخصوص جواب در برگه امتحان رو خالی نذاره ! شاید معلم دلش سوخت و نمره ای داد !

باید مرد بود ( نه مردی که سبیل داره و آلت مخصوص ) مردی که واقعاbeing human هست .. یه بشر با جرات و کنجکاو هست .
باید محکم و قوی ایستاد . از چیزی نترسید و حقیقت رو با 5 حس اصلی درک کرد و شناخت . اگر به واسطه 5 حس درک نمیشه ، چه لزومی داره که باور بشه ؟

اگر هم جواب نداریم بهتره جایگزین پیدا نکنیم و در نهایت شهامت و مردانگی ( حالت بشر متفکر ) فقط بگیم : نمیدونیم !

جای جواب سوال رو خالی بذاریم و فکر کنیم ... فکر !

باید با زبان علمی حرف زد .

همه اندیشه های لاهوتی و ماورایی از ترس و جهالته ...

=============

خوشحال میشم هر چی نظر دارید بگید . اهانت کنید ... محکوم کنید .. ولی در عین حال فکر کنید!
حسام

جمعه، آبان ۲۵، ۱۳۸۶

عجیب‌‌ترین مرگ‌های تاریخ

همه ما وقتی به مردن فكر می‌كنیم، تصویر آدم پیر و زواردررفته‌ای به ذهنمان می‌آید كه در برگه فوتش می‌نویسند علت فوت: سكته مغزی یا قلبی یا... شاید هم در ذهن ما، مرگ، همراه تصویری باشد از یك ماشین له شده زیر چرخ‌های كامیون، یك اتوبوس چپ‌شده كنار جاده، یا... جدیدترین تصویر هم البته تصویر سقوط یك هواپیمای مسافربری روی یك آپارتمان مسكونی است! با این‌حال، فرشته مرگ از آن موجودات هزار چهره است؛ از آنها كه خیلی هم علاقه‌ای به كلیشه شدن ندارند و ممكن است خیلی راحت‌تر، خیلی جالب‌تر و حتی خیلی مضحك‌تر از چیزی كه فكرش را می‌كنیم، سر برسد. این ۲۴ نمونه، احتمالا عجیب‌ترین مرگ‌های دنیا هستند.

۱) آرنولد بنت، داستان نویس انگلیسی (‌۱۹۳۱ــ‌ ۱۸۶۷) در روزگاری كه شایع شده‌بود آب رودخانه مجاور شهر پاریس كه او در آن سكونت داشت، آلوده‌است، برای آنكه ثابت كند آب پاریس از نظر بهداشتی سالم است، یك لیوان از آن را خورد و در اثر تیفوئید ناشی از آن در گذشت.

۲) آگاتوكلس، حكمران خود‌كامه سراكیوز(۲۸۹‌ ـ۳۶۱ ق.م ) در تاریخ نوشته‌اند او در اثر قورت دادن خلال دندان خفه شد.

۳) آلن پینكرتون، موسس آژانس كارآگاهی آمریكا(۱۸۸۴ ـ ۱۸۱۹‌) ‌او آدم بسیار منضبطی بود.
ورزشكار هم بود. یك‌بار هم هنگام نرمش صبحگاهی به زمین خورد و زبانش لای دندانش ماند و زخم شد. هنوز سال‌ها به كشف آنتی‌بیوتیك‌ها مانده‌بود و انسان در برابر بیماری‌های عفونی خلع‌سلاح بود. آقای پینكرتون هم در اثر قانقاریای ناشی از آن زخم درگذشت.

۴) آیزادورا دانكن، ستاره موسیقی آمریكا(‌۱۹۲۷ ـ ۱۸۷۸‌) او پولدار بود و زمانی‌كه اتومبیل یك وسیله نقلیه شاهانه به حساب می‌آمد، او یكی از همین وسایل شاهانه نابودكننده را داشت. هنگامی كه استاد در اتومبیل بود، شال گردن بلندش به چرخ عقب اتومبیل گیر كرد و گردنش شكست و مرد.

۵) اسكندر كبیر، پادشاه مقدونی(۳۲۳‌ ـ۳۵۶ ق.م)‌‌این یكی را احتمالا همه شنیده‌اند. در تاریخ نوشته‌اند اسكندر در اثر تب درگذشت. تبی كه یك روز بیشتر طول نكشید و هنوز هم كسی نمی‌داند عامل آن چه بوده.

۶) الكساندر، پادشاه یونان (۱۹۲۰ ‌ـ ۱۸۹۳‌) جناب الكساندر را میمون خانگی‌اش گاز گرفت. این بار هم هنوز آنتی‌بیوتیك‌ها به بازار نیامده‌بودند و جناب پادشاه در اثر عفونت خون در گذشت.

۷) تامس آت وی، نمایشنامه نویس انگلیسی( ۱۶۸۵‌ـ ۱۶۵۲) او مرد فقیری بود. به دنبال روزها گرسنگی، سرانجام یك روز پولی به دست آورد و با آن چند سیر گوشت خرید. شاید باور نكنید اما از شدت ولع، همان لقمه دهان پر كن اول، گلو گیرش شد و خفه‌اش كرد.

۸) تامس می، مورخ انگلیسی(۱۶۵۰‌ـ ۱۵۹۵) پر خور بود و یك روز بر اثر بلعیدن غذای زیاد، خفه شد.

۹) جان وینسون، شوالیه بریتانیایی( ‌۱۶۲۹ــ۱۵۵۷) او البته به اندازه معمول عمر كرد اما اتفاقی كه باعث مرگش شد خیلی معمول نبود. او در ‌۷۲ سالگی از اسب به زمین افتاد و میخی وارونه كه بر زمین افتاده بود، در سرش فرو رفت.

۱۰) جروم ناپلئون بناپارت، آخرین بناپارت آمریكایی(۱۹۴۵ـ ۱۸۷۸) در سنترال پارك نیویورك، پایش به زنجیر سگ زنش گرفت و افتاد و زخم شد. باز هم آنتی‌بیوتیك نبود و عفونت زخم های حاصله او را از پا در‌آورد.

۱۱) جورج دوك كلارنس، شاهزاده انگلیسی (‌۱۴۷۸ــ‌ ۱۴۴۹‌) به دستور برادرش ریچارد سوم باید به قتل می‌رسید. فكر می‌كنید چه‌طور؟ او را در خمره گذاشتند و در خمره را بستند.

۱۲) جیمز داگلاس ارل مورتون، مخترع گیوتین(۱۵۸۱‌ـ۱۵۲۵‌) بوسیله دستگاهی كه خودش آن را به اسكاتلندیان معرفی كرده بود، سر بریده شد.

۱۳) رودولفونی یرو، ژنرال مكزیكی (۱۹۱۷‌‌ـ۱۸۸۰‌) اسبش در شن‌های بیابان گرفتار شد. نوشته‌اند كه او می‌توانست خود را نجات دهد اما سنگینی طلاهایی كه به همراه داشت باعث فرو رفتن او به درون ماسه و جوانمرگی‌اش شد.

۱۴) زئوكسیس،نقاش یونانی (قرن پنجم ق.م: )نوشته‌اند به تصویری كه از یك ساحره پیر كشیده بود آنقدر خندید كه یكی از رگهایش پاره شد و مرد.

۱۵) ژراردونرال، نویسنده فرانسوی (۱۸۵۵‌ـ۱۸۰۸‌) او احتمالا افسرده بود. با بند پیشبند، خودرا از تیر چراغ برق خیابان حلق آویز كرد.

۱۶) فرانسیس بیكن، نویسنده مشهور (‌۱۶۲۶ــ۱۵۶۱)در یك سرمای ناگهانی گرفتار شد و درگذشت.

۱۷) فالك فیتز وارن چهارم،بارون انگلیسی(۱۲۶۴ـ ۱۲۳۰) در بازگشت از جنگل، اسبش در باتلاق افتاد. فالك كه زره آهنی پوشیده بود، در درون زره اش ماند و خفه شد.

۱۸) كلادیوس اول، امپراتور روم(‌۵۴ ب م .۱۰ ق .م) با یك پر آغشته به سم خفه شد.

۱۹) كنت اریك مگنوس آندرئاس هرس ستنبورگ، لرد انگلیسی ( ‌۱۸۹۵ ـ‌۱۸۶۰) عصبانی شد، با سیخ بخاری به دوستش حمله كرد، خودش توی بخاری افتاد و سوخت.

۲۰) گریگوری یفیموویچ معروف به راسپوتین (‌۱۹۱۶ــ‌۱۸۷۱) وزنه‌ای به بدنش بستند و در رود نوا غرقش كردند.

۲۱) لایونل جانسن، شاعر انگلیسی( ‌۱۹۰۲ـ۱۸۶۷‌) ‌كمی‌تا قسمتی الكلی بود، از روی چهارپایه پشت بار به زمین افتاد و در اثر زخم‌های حاصله در گذشت.

۲۲) لنگی كالیر،كلكسیونر آمریكایی (‌۱۹۴۷ــ۱۸۸۶‌) كلكسیونرها همیشه دغدغه حفاظت از گنجشان را دارند. آقای كالیر هم در خانه خود در تله‌ای گرفتار شد كه خودش گذاشته بود. تله را برای دستگیری دزدان كار گذاشته بود.

۲۳) ماركوس لیسینیوس كراسوس، سیاستمدار رومی(‌۵۳ــ ‌۱۱۵ ق.م) د‌او از آن دسته سیاستمدارهای بدنام بود. در رم صرافی داشت. هنگام حمله پارت‌ها به روم، به دست سربازان پارتی كشته شد. اما راهی كه سربازان پارتی برای كشتن او انتخاب كردند، نام او را در تاریخ ثبت كرد. او را با ریختن طلای مذاب در حلقش كشتند.

۲۴) هنری اول، پادشاه انگلیسی(‌۱۱۳۵ــ‌۱۰۶۸) در اثر افراط در خوردن مارماهی دچار ناراحتی گوارشی شد و مرد.

سه‌شنبه، آبان ۲۲، ۱۳۸۶

وقت رو از دست ندهیم

ارزشمندترين چيزهای زندگي معمولا ديده نميشوند ويا لمس نميگردند، بلکه دردل حس ميشوند .
پس از 21 سال زندگي مشترک همسرم از من خواست که با زن ديگري براي شام و سينما بيرون بروم.زنم گفت که مرا دوست دارد ولي مطمئن است که اين زن هم مرا دوست دارد و از بيرون رفتن با من لذت خواهد برد .
آن زن مادرم بود که 19 سال پيش از اين بيوه شده بود ولي مشغله هاي زندگي و داشتن 3 بچه باعث شده بود که من فقط در موارد اتفاقي ونامنظم به او سر بزنم .
آن شب به او زنگ زدم تا براي سينما و شام بيرون برويم .مادرم با نگراني پرسيد که مگر چه شده؟
او از آن دسته افرادي بود که يک تماس تلفني شبانه و يا يک دعوت غير منتظره را نشانه يک خبر بد ميدانست .به او گفتم: بنظرم رسيد بسيار دلپذير خواهد بود که اگر ما دو امشب را با هم باشيم.
او پس از کمي تامل گفت که او نيز از اين ايده لذت خواهد برد .آن جمعه پس از کار وقتي براي بردنش ميرفتم کمي عصبي بودم.وقتي رسيدم ديدم که او هم کمي عصبي بود کتش را پوشيده بود و جلوي درب ايستاده بود،موهايش را جمع کرده بود و لباسي را پوشيده بود که در آخرين جشن سالگرد ازدواجش پوشيده بود.
با چهره اي روشن همچون فرشتگان به من لبخند زد.وقتي سوار ماشين ميشد گفت که به دوستانش گفته امشب با پسرم براي گردش بيرون ميروم و آنها خيلي تحت تاثير قرار گرفته اند و نميتوانند براي شنيدن ما وقع امشب منتظر بمانند .
ما به رستوراني رفتيم که هر چند لوکس نبود ولي بسيار راحت و دنج بود .دستم را چنان گرفته بود که گوئي همسر رئيس جمهور بود.پس از اينکه نشستيم به خواندن منوي رستوران مشغول شدم.هنگام خواندن از بالاي منو نگاهي به چهره مادرم انداختم و ديدم با لبخندي حاکي از ياد آوري خاطرات گذشته به من مي نگرد، و به من گفت يادش مي آيد که وقتي من کوچک بودم و با هم به رستوران ميرفتيم او بود که منوي رستوران را ميخواند.من هم در پاسخ گفتم که حالا وقتش رسیده که تو استراحت کني و بگذاري که من اين لطف را در حق تو بکنم .هنگام صرف شام مکالمه قابل قبولي داشتيم، هيچ چيز غير عادي بين ما رد و بدل نشد بلکه صحبتها پيرامون وقايع جاري بود و آنقدرحرف زديم که سينما را از دست داديم .وقتي او را به خانه رساندم گفت که باز هم با من بيرون خواهد رفت به شرط اينکه او مرا دعوت کند و من هم قبول کردم . وقتي به خانه برگشتم همسرم از من پرسيد که آيا شام بيرون با مادرم خوش گذشت؟من هم در جواب گفتم خيلي بيشتر از آنچه که ميتوانستم تصور کنم .
چند روز بعد مادرم در اثر يک حمله قلبي شديد درگذشت و همه چيز بسيار سريعتر از آن واقع شد که بتوانم کاري کنم .کمي بعد پاکتي حاوي کپي رسيدي از رستوراني که با مادرم در آن شب در آنجا غذا خورديم بدستم رسيد .يادداشتي هم بدين مضمون بدان الصاق شده بود:
نميدانم که آيا در آنجا خواهم بود يا نه ولي هزينه را براي 2 نفر پرداخت کرده ام يکي براي تو و يکي براي همسرت و تو هرگز نخواهي فهميد که آنشب براي من چه مفهومي داشته است، دوستت دارم پسرم .در آن هنگام بود که دريافتم چقدر اهميت دارد که بموقع به عزيزانمان بگوئيم که دوستشان داريم و زماني که شايسته آنهاست به آنها اختصاص دهيم.هيچ چيز در زندگي مهمتر از خدا و خانواده نيست .زماني که شايسته عزيزانتان است به آنها اختصاص دهيد زيرا هرگز نميتوان اين امور را به وقت ديگري واگذار نمود .

اگر چنين هستيد ازدواج نکنيد

 اگر در خانواده پدري و زندگي مجردي خود، مسئوليت کاري را به عهده نمي گيريد يا در مسئوليت محوله تعلل مي ورزيد.
(تنبلي و بي مسئوليتي)

2 ) اگر با پدر، مادر، برادر و خواهر خود ( که به نظر شما غيرمنطقي بوده يا اخلاق دلخواه شما را ندارند) ارتباط سازنده و راضي کننده نداريد و نتوانسته ايد تعامل قابل قبولي ايجاد نماييد.
(عدم تعامل و ارتباط اجتماعي صحيح با ديگران)

3 ) اگر در زندگي، مرتب شغل خود را عوض کرده ايد، با دوستان زيادي به خاطر مشکلاتي قطع رابطه نموده ايد، رشته تحصيلي خود را تغيير داده يا ترک تحصيل کرده ايد، علائق خود را نيمه کاره رها کرده ايد و ثبات فکري، احساسي و رفتاري نداريد.
(عدم ثبات فکري، احساسي و رفتاري)

4 ) اگر تصور مي کنيد ; افکار، احساس و رفتار همسرتان را در آينده به دلخواه خود تغيير مي دهيد.
(خطاي شناختي)

5 ) اگر به دنبال همسر مناسبي هستيد به نحوي که در زندگي مشترکتان در آينده با هيچ گونه مشکلي مواجه نشويد. (خطاي شناختي)

6 ) اگر در پي کسب لذت و علائق خود، کارها و مسئوليت هايتان بر دوش ديگران قرار مي گيرد.
(اصالت لذتو عدم مسئوليت پذيري)


7 ) اگر فقط منطق و طرز نگرش خويش را قبول داريد و در برابر ديگران حالت دفاعي يا حالت تهاجمي مي گيريد و قادر به درک افکار، احساس و رفتار ديگران نيستيد.
(واکنش دفاعي و خود ميان بيني)


8 ) اگر نقاط ضعف و نقاط قوت خود را به صورت شفاف نمي بينيد.
(عدم خودآگاهي)

9 ) اگر تا کنون با نظرات، انتقادات و پيشنهادات ديگران، تغييري در رفتار هاي شما ايجاد نشده است.
(عدم مديريت خود يا خود مديريتي)

10 ) اگر مسائل کاري شما مانع ارتباط دوستانه، و ارتباط دوستان شما مانع ارتباط صميمي در خانواده (خانواده پدري) مي شود يا مسائل و مشکلات شخصي شما در تمام حوزه هاي زندگيتان تاثير مي گذارد و درهم تنيده مي گردد.
(مشکل در تقسيم وظايف و تعارض نقش ها)

11 ) اگر به هيچ وجه قادر به تغيير برنامه هاي از قبل طراحي شده خود نيستيد (حتي اگر شرايط تغيير کند) و بسيار متعصب، خشک و غيرقابل انعطاف هستيد.
( عدم انعطاف پذيري لازم)

12 ) اگر قادر به درک احساسات، رفتار و افکار خانواده، دوستان و همکارانتان (که متفاوت از شما عمل مي کنند)، نمي باشيد.
(عدم اگاهي اجتماعي)

13 ) اگر بيشتر به جاي گوش کردن، صحبت مي کنيد و بيشتر از آنکه سعي کنيد ديگران را بفهميد، سعي داريد که ديگران شما را درک کنند.
(عدم مديريت رابطه)

14 ) اگر بسيار هيجان طلب هستيد و صرفا، هيجانات شما را به سويي مي کشاند و قادر به تعويق انداختن خواسته هايتان نيستيد.
(خود يا اگو ضعيف، هوش هيجاني پايين)

15 ) اگر براي رفتار، احساس و گفتار خود روش و برنامه اي نداريد و منفعلانه و واکنشي نسبت به ديگران عکس العمل نشان مي دهيد.
(رفتار بي تعقل يا انعکاسي، مشکل در شيوه حل مسئله)

16 ) اگر عادت داريد به جاي حل مشکلات از آنها فرار کنيد يا اجتناب بورزيد يا واکنش شما به مسائل بي تفاوتي هست.
(پاسخ اجتنابي به رويدادها)

17 ) اگر در آينه نگاه ديگران، شما فردي غرغرو، سرزنش گر، وابسته، احساساتي، بدبين، گوشه گير، پرخاشگر، دمدمي مزاج، خودخواه، گوشت تلخ، غمگين يا تکانشي (کسي که يکباره بدون مقدمه و از روي احساس دست به عملي مي زند و پيامدهاي آن را نمي سنجد) به نظر مي آييد.
(اختلال شخصيت)

18 ) اگر فکر مي کنيد، از ميان چند ميليارد ساکنين کره زمين، فقط و فقط يک شخص مناسب شماست و ارزش ازدواج دارد و در غير اين صورت زندگي شما بي معنا شده و بايد بميريد يا تا آخر عمر مجرد بمانيد.
(خطاي شناختي، عدم کنترل احساس، هوش هيجاني ضعيف)

19 ) اگر بدون اينکه خود را دقيقا ارزيابي کنيد و بشناسيد، دنبال همسر مناسب مي گرديد.
( عدم شناخت خود)

20 ) اگر وضعيت فعلي تان راضي کننده نيست و براي رهايي و فرار از موقعيت، اقدام به ازدواج مي کنيد.
(مشکل در شيوه حل مسئله)

حسام

آرزوی گفتن دوستت دارم

وقتي سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختري بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو "داداشي" صدا مي کرد .

به موهاي مواج و زيباي اون خيره شده بودم و آرزو مي کردم که عشقش متعلق به من باشه . اما اون توجهي به اين مساله نميکرد .
آخر کلاس پيش من اومد و جزوه جلسه پيش رو خواست . من جزومو بهش دادم .بهم گفت :"متشکرم "و گونه من رو بوسيد .

ميخوام بهش بگم ، ميخوام که بدونه ، من نمي خوام فقط "داداشي" باشم . من عاشقشم . اما... من خيلي خجالتي هستم ..... علتش رو نميدونم .

تلفن زنگ زد .خودش بود . گريه مي کرد. دوست پسرش قلبش رو شکسته بود. از من خواست که برم پيشش. نميخواست تنها باشه. من هم اينکار رو کردم. وقتي کنارش رو کاناپه نشسته بودم. تمام فکرم متوجه اون چشمهاي معصومش بود. آرزو ميکردم که عشقش متعلق به من باشه. بعد از 2 ساعت ديدن فيلم و خوردن 3 بسته چيپس ، خواست بره که بخوابه ، به من نگاه کرد و گفت : "متشکرم " و گونه من رو بوسيد .

ميخوام بهش بگم ، ميخوام که بدونه ، من نمي خوام فقط "داداشي" باشم . من عاشقشم . اما... من خيلي خجالتي هستم ..... علتش رو نميدونم .


روز قبل از جشن دانشگاه پيش من اومد. گفت : "قرارم بهم خورده ، اون نميخواد با من بياد" .
من با کسي قرار نداشتم. ترم گذشته ما به هم قول داده بوديم که اگه زماني هيچکدوممون براي مراسمي پارتنر نداشتيم با هم ديگه باشيم ، درست مثل يه "خواهر و برادر" . ما هم با هم به جشن رفتيم. جشن به پايان رسيد . من پشت سر اون ، کنار در خروجي ، ايستاده بودم ، تمام هوش و حواسم به اون لبخند زيبا و اون چشمان همچون کريستالش بود. آرزو مي کردم که عشقش متعلق به من باشه ، اما اون مثل من فکر نمي کرد و من اين رو ميدونستم ، به من گفت :"متشکرم ، شب خيلي خوبي داشتيم " ، و گونه منو بوسيد .

ميخوام بهش بگم ، ميخوام که بدونه ، من نمي خوام فقط "داداشي" باشم . من عاشقشم . اما... من خيلي خجالتي هستم ..... علتش رو نميدونم .


يه روز گذشت ، سپس يک هفته ، يک سال ... قبل از اينکه بتونم حرف دلم رو بزنم روز فارغ التحصيلي فرا رسيد ، من به اون نگاه مي کردم که درست مثل فرشته ها روي صحنه رفته بود تا مدرکش رو بگيره. ميخواستم که عشقش متعلق به من باشه. اما اون به من توجهي نمي کرد ، و من اينو ميدونستم ، قبل از اينکه کسي خونه بره به سمت من اومد ، با همون لباس و کلاه فارغ التحصيلي ، با گريه منو در آغوش گرفت و سرش رو روي شونه من گذاشت و آروم گفت تو بهترين داداشي دنيا هستي ، متشکرم و گونه منو بوسيد .

ميخوام بهش بگم ، ميخوام که بدونه ، من نمي خوام فقط "داداشي" باشم . من عاشقشم . اما... من خيلي خجالتي هستم ..... علتش رو نميدونم .

نشستم روي صندلي ، صندلي ساقدوش ، توي کليسا ، اون دختره حالا داره ازدواج ميکنه ، من ديدم که "بله" رو گفت و وارد زندگي جديدي شد. با مرد ديگه اي ازدواج کرد. من ميخواستم که عشقش متعلق به من باشه. اما اون اينطوري فکر نمي کرد و من اينو ميدونستم ، اما قبل از اينکه از کليسا بره رو به من کرد و گفت " تو اومدي ؟ متشکرم"

ميخوام بهش بگم ، ميخوام که بدونه ، من نمي خوام فقط "داداشي" باشم . من عاشقشم . اما... من خيلي خجالتي هستم ..... علتش رو نميدونم .


سالهاي خيلي زيادي گذشت . به تابوتي نگاه ميکنم که دختري که من رو داداشي خودش ميدونست توي اون خوابيده ، فقط دوستان دوران تحصيلش دور تابوت هستند ، يه نفر داره دفتر خاطراتش رو ميخونه ، دختري که در دوران تحصيل اون رو نوشته. اين چيزي هست که اون نوشته بود :
" تمام توجهم به اون بود. آرزو ميکردم که عشقش براي من باشه. اما اون توجهي به اين موضوع نداشت و من اينو ميدونستم. من ميخواستم بهش بگم ، ميخواستم که بدونه که نمي خوام فقط براي من يه داداشي باشه. من عاشقش هستم. اما .... من خجالتي ام ... نيمدونم ... هميشه آرزو داشتم که به من بگه دوستم داره

یکشنبه، اسفند ۲۰، ۱۳۸۵

worst film

300themovie.info is an ongoing collaborative art project featuring art by artists using the theme of 'ancient Persia'. Driven by an admiration for arts, and united by a common concern about the barbaric and demonic portrayal of Persians in Frank Miller's graphic novel and
the movie 300
, we have come together to voice our objection in a uniquely artistic fashion. The call for art has just been released and the initial gallery will soon be set up.
http://300themovie.info

300 the movie

پنجشنبه، اسفند ۱۷، ۱۳۸۵

پرچمهای ایران در ادوار گذشته


پرچم در دوره شاه طهماسب


دوره فعلی


دوره رضاخان و پسرش


دوره ناصرالدین شاه


دوره محمد شاه قاجار


دوره آقا محمدخان قاجار


دوره علی قلی شاه عادل


دوره نادرشاه


دوره شاه صفی دوم



پرچم در دوره شاه طهماسب


درفش کاویانی


 پرچم زمان کورورش کبیر(۵۵۹ سال پیش از میلاد)





دوشنبه، اسفند ۱۴، ۱۳۸۵

روزغم انگيزي كه " كوروش بزرگ " بنيادگذار ايران از اين دنيا رفت

كوروش بزرگ بنياد گذار كشور ايران ، مردي كه عموم تاريخ نگاران او را «انديشمند ، دادگستر و مهربان » توصيف کرده اند در مارس سال 530 پيش از ميلاد ــ 9 سال پس اعلام امپراتوري ايران درگذشت . وي يازده سال پس از ايجاد دولت واحدي از سه طايفه مهاجر قوم آرين - پارس ، ماد و پارت - شهر بابل ( در جنوب عراق امروز و پايتخت يک امپراتوري به همان نام) را تصرف و در آنجا در اكتبر سال 539 پيش از ميلاد ايجاد امپراتوري مشترك المنافع ايران را اعلام كرده بود.

امپراتوري ايران در زمان كوروش كه نام او در غرب با قلب تلفظ حروف يوناني ، سيروس و سايرس ، تلفظ مي شود از هند تا مرمره و از سيحون (سير دريا ) تا درياي سرخ امتداد داشت . كوروش براي اخراج طوايف آرال كه در آسياي ميانه وارد سرزمين هاي امپراتوري پارسها( تاجيكستان امروز و نواحي اطراف) شده بودند به اين منطقه رفته بود كه به سوي او كه سوار بر ارابه بود و سربازانش را در ميدان جنگ هدايت مي كرد زوبيني پرتاب شد و عمر وي پايان يافت. با وجود درگذشت كوروش ، سربازان او جنگ را بردند . آرالي ها تمدني عقب مانده و غير قابل قبول براي ايرانيان داشتند و كوروش مايل به آلوده شدن ايرانيان به اين تمدن از جمله همبستر شدن با زنانشان مقابل چشم ديگران نبود.

موسس و پدر كشور ايران كه مادرش ماد و پدرش پارس بود در ميدانهاي جنگ،هميشه در ميان سربازان بود و از آنان جدا نمي شد و جان خود را بر سر همين روش گذارد . او بارها گفته بود كه نبايد سرباز جان بركف نهد و بجنگد و افتخار پيروزي نصيب شاه شود كه دور از ميدان جنگ در چادر خود درميان نيروهاي محافظ و اسبان آماده براي فرار مي آسايد.

جنازه كوروش همچنان كه وصيت كرده بود به پاسارگاد پارس منتقل و مدفون شد و آرامگاه او تا به امروز باقي مانده است و پس از وي پسرش كامبيز دوم ( كامبوزبا ، كمبوجيا - كمبوجيه هم تلفظ شده است ) بر جاي او نشست كه مصر را ضميمه امپراتوري ايران كرد.

كوروش هنگام تعيين محل دفن خود از اين كه براي مدتي بسيار طولاني جسد او قطعه زميني را از ثمر دادن باز مي دارد از مردم ايران ( قبلا ) پوزش خواسته بود.

كوروش جهاني فكر مي كرد و همه ملتها را متساوي الحقوق مي دانست و عقيده به ايجاد يك دولت جهاني داشت تا جنگها و خونريزي ها پايان يابد و يک قانون واحد حاكم بر روابط ملتها باشد . اعلاميه او پس از فتح بابل كه سلطانش به آزار دادن ساير ملل و نيز اتباع خود شهرت داشت، نخستين منشور ملل متحد شناخته شده و نگهداري مي گردد.

كوروش پس از تصرف هرسرزمين كه مي كوشيد با كمترين تلفات انساني صورت گيرد ، رهبري آن ملت را تغيير نمي داد، آداب و قوانين و دين ايرانيان ( آيين زرتشت) را به آنان تحميل نمي كرد . وي شورائي از اين رهبران به رياست خود تشكيل داده بود و امپراتوري او در حقيقت يك جامعه مشترك المنافع بود و شرط عضويت در اين جامعه دادن آزادي به مردم خود ، بر قراري حكومت قانون ، منع بردگي و قطع ظلم و تعدي بود. ارتش كوروش سربازان اسير را به بردگي نمي فروخت و اموال ملت مغلوب را مصادره و غارت نمي كرد . يهوديان در كتاب مقدس خود كوروش را آزاديبخش و او را يك مسيح خوانده اند. كوروش اسيران يهودي دولت بابل را آزاد كرد و به وطن خود بازگردانيد و با پول ايران شهرهايشان را كه به دست سلطان بابل ويران شده بود مرمت و نوسازي كرد.

طبق نوشته برخي از مورخان ، فوت كوروش در چهارم مارس اتفاق افتاد.

ازدواج محمد رضا گلزار با بهناز افشار

اين كه بازيگران سينماي ايران، از ديرباز هميشه با شايعات دست و پنجه نرم مي‌‌كردند، ‌چيز عجيب و غريبي نيست، البته نه تنها در ايران، بلكه در تمامي كشورهاي جهان چهره‌هاي مشهور هميشه در كانون توجهات هستند، به‌خصوص زندگي شخصي‌شان، شايد كمتر پيش بيايد كه هفته‌اي زندگي شخصي و خانوادگي، نيكول كيدمن، جنيفر لوپز، جورج كلوني، بريتني اسپيرز، شكيرا و ديگر بازيگران معروف هاليوود زير ذره‌بين مطبوعات نباشند، البته در آنجا مطبوعات از آزادي عمل بيشتري برخوردارند و براي شايعات خود در حد چند سطر نوشته بسنده نمي‌‌كنند... بلكه سعي مي‌‌كنند با تصاويري كه توسط خبرنگاران پاپاراتزي شكار مي‌‌كنند، براي ادعاي خود، تصاويري را به خواننده‌ها انتقال دهند... اما اين تمام قصه نيست، چرا كه پس از چاپ اگر بازيگر، خواننده و يا ورزشكار به ضررش تمام شود، غرامت سنگيني از نشريه مورد نظر مي‌‌گيرد و اگر برايش آن خبر، اهميتي نداشته باشد، اصلا به آن توجه نمي‌‌كند...

اما در ايران همه چيز برعكس است،‌ مطبوعات به راحتي درباره كسي، چنان مطالبي مي‌‌نويسند و نه تنها به شخصيت فرد موردنظر نزديك نيست، بلكه به هيچ عنوان ارتباطي ندارد و عيجب اين كه، فرد مورد نظر هم هيچ اقدامي نمي‌‌كند... يكي از اين بازيگران معروف كه حال بايد نام سوپراستار را رويش گذاشت و دوست نداشت نامش فاش شود به ما گفت: ديگر برايم اين شايعات بي‌‌اساس عادي شده است، يعني اصلا توجهي نمي‌‌كنند، چرا كه آنقدر نشريه زرد، از اين در و آن در مثل قارچ درآمده كه نمي‌‌دانيم كدام يك راست مي‌‌گويند يا دروغ... اگر بخواهيم از آنان شكايت كنيم، بايد دو ماه وقتمان را به جاي لوكيشن‌هاي فيلم‌برداري در دادگاه بگذرانيم... تعدادشان هم كه ماشا‌ءا... يكي دو تا نيست... اين بازيگر نام آشناي سينماي ايران مي‌‌گفت، پس سعي مي‌‌كنيم از كنار آن بي‌‌توجه بگذريم...


زماني كه از او پرسيديم، پس پاسخ دوستان و اقوام را چه مي‌‌دهيد گفت: شايد برايتان جالب باشد، براي آنان هم عادي شده است. ديگر آنان هم متوجه شدند كه اين نشريات تنها به خاطر تيراژ بالاتر دست به چنين كارهايي مي‌‌زنند و تيتر انتخاب مي‌‌كنند، و جالب‌تر اين كه مردم هم متوجه شايعات و اخبار كذب اين نشريات شده‌اند كه حاضرند براي فروش بيشتر اقدام به چنين كارهايي كنند و با آبروي اشخاص بازي كنند، در صورتي كه ادعاي كار فرهنگي هم دارند... مردم چقدر در اين نشريات،‌ شايعاتي را بخوانند كه پس از مدتي متوجه شوند، كذب محض است، پس براي آنان هم عادي شده است...

شما در طول چند سال اخير به اخباري كه در مورد «هديه تهراني» گفته شد، توجه كنيد، مي‌‌دانيد اين نشريات چندبار او را به خانه‌بخت فرستادند، يكبار محمدرضا گلزار را شوهر آينده او معرفي كردند، روز ديگر فلان كارخانه‌دار... روزي يكي از بازيگران تازه كار سينماي ايران به نام «صفوي» را... روز ديگر فيلم‌بردار ايراني‌الاصل فيلم سينمايي ارباب حلقه‌ها را و... اما همه مي‌دانيم كه هديه خانم همچنان مجرد است و زندگي با مادر را براي خود انتخاب كرده است...

و يا درباره همين بازيگران مجموعه نرگس... انواع و اقسام شايعات، گفتگوهاي خيالي، خبرهايي از زندگي شخصي‌شان و... اما شايد در تاريخ سينماي ايران پس از انقلاب هيچ بازيگري مانند «محمدرضا گلزار» خوراك و سوژه مطبوعات نشد... او بارها توسط اين نشريات ازدواج كرد و جدا شد، درحالي كه او زندگي آرامي را در كنار خانواده‌اش سپري مي‌‌كند...

اين روزها در بيشتر مطبوعات ايران، از ازدواج قريب‌الوقوع او با «مهناز افشار» مطالبي به چاپ مي‌‌رسد كه باعث تعجب همگان شده است... رضا گلزار داماد مي‌‌شود، مهناز افشار عروس مي‌‌شود، فيمل سينمايي «آتش‌بس»، به واقعيت نزديك شد... رضا و مهناز در زمان تصويربرداري عاشق يكديگر شده‌اند و...

اما... يكي از نزديكان رضا گلزار كه هر روز با اوست، اين خبر را كذب محض دانست و گفت: چنين چيزي واقعيت ندارد، جالب است، اين خبر را از شما مي‌‌شنوم، به او گفتم اكثر نشريات اين موضوع را نوشتند و حتي تيتر يك مطالب خود انتخاب كردند كه او گفت: «شايد باورتان نشود، ما اصلا به اين نشريات توجهي نمي‌‌كنيم، شايد تا چندي پيش نگاهي به آنان مي‌‌انداختيم و لبخند مي‌‌زديم، اما حالا حتي نگاه هم نمي‌‌كنيم، وي در ادامه مي‌‌گويد: تا چندي پيش، دوستان و اقوام گاهي اوقات با من و يا رضا تماس مي‌‌گرفتند و اين اخبار را به ما مي‌‌دادند، اما حالا آنها هم تماس نمي‌‌گيرند، چون مي‌‌دانند اين اخبار كذب محض است، ديگر آنان هم مثل ما عادت كرده‌اند...

وي در ادامه گفت: اگر چنين چيزي هم صحت داشت،‌ هيچ‌وقت، هيچ يك از دو طرف كاري نمي‌‌كردند كه اين موضوع شخصي به مطبوعات كشيده شود... ازدواج گلزار و افشار از كجا خبرش آمده، من هم نمي‌‌دانم...

اين نزديك رضا گلزار افزود: عملكرد اين نشريات باعث مي‌‌شود كه بازيگران حس خوبي نسبت به مطبوعات نداشته باشند و به همين خاطر با نشريات مصاحبه نكنند، مگر نشرياتي كه معتبر بوده و اخبار آنان دقيق باشد كه آنها هم با شك و ترديد انجام بگيرد

یکشنبه، اسفند ۱۳، ۱۳۸۵

زیر اشعه ایکس


اسامي 10 گوشي پرفروش در دنيا

تهران - خبرگزاری اقتصادی ایران
اكونيوز: شركت سوئدي Krusell كه در زمنيه فروش پوشش و تجهيزات جانبي تلفن همراه فعال است مطابق روال همه ماهه خود فهرستي از 10 گوشي پرفروش جهان تا 15 فوريه بر مبناي سفارشات درخواستي خود از 5 قاره دنيا منتشر كرد.

به گزارش خبرگزاري اقتصادي ايران اعداد داخل پرانتز نشانگر رتبه هر گوشي در ماه قبل است.


1. (1) Sony Ericsson K790i/K800i

2. (9) Motorola Razr V3

3. (-) Palm Treo 680/750

4. (-) Blackberry Pearl 8100 C/G/V

5. (7) Qtek 9600/HTC Tytn

6. (4) Nokia N73

7. (9) Sony Ericsson W810i

8. (3) Nokia 6233/6234

9. (5) Sony Ericsson K610i/K618i/K610im/V630i

10. (2) Sony Ericsson K750i/D750i/W800i


سوني اريكسون هنوز رتبه اول اين فهرست را در اختيار دارد،‌اما برخي گوشي هاي آن جايگاه قبلي را از دست داده اند. از سوي ديگر نوكيا هم نزول چشمگيري داشته است.


كارشناسان معتقدند رشد چشمگير جايگاه گوشي هاي Palm و Blackberry به معناي رونق بازار گوشي هاي هوشمند در جهان است.

 




جمعه، اسفند ۱۱، ۱۳۸۵

نکات واقعا جالب و خیره کننده ی علمی

هر سال از 600/557/31ثانيه تشكيل شده است.
-بزرگترين گل جهان فلوزيا نام دارد .
-بيشترين ضربان قلب راقناريها با1000بار در دقيقه وكمترين را فيل با27 بار در دقيقه دارد.
-اگر تمام رگهاي خوني را در يك خط بگذاريم تقريبا 97000 كيلو متر ميشود.
-سرعت صوت در فولاد 14 بار سريعتر از سرعت ان در هواست.
- وقتي مگس بر روي يك ميله فولادي مينشيند ميله فولادي به اندازه دو ميليونيم ميليمتر خم ميشود.
-نور خورشيد فقط تا عمق 400متري اب دريا نفوذ ميكند.
- امريكا تا 50 ميليون سال ديگر دو نيم خواهد شد.
- عدد 2520 را ميتوان بر اعداد 1 تا10 تقسيم نود بدون انكه خارج قسمت كسري داشته باشد.
- فشار در مركز خورشيد تقريبا700ميليون تن بر452/6سانتي متر مربع است.
- طول عمر مردم سويد و ژاپن از ديگر ملل جهان بيشتر است.
-شيشه در ظاهر جامد به نظر ميرسدولي در واقع مايعي است كه بسيار كند حركت ميكند.
-داغ ترين نقطه كره زمين در دالول اتيوپي است . در اين منطقه در يك روز عادي دماي هوا در سايه به 94 درجه فارنهايت ميرسد.
-ابشار آنجل در ونزوئل20 بار بلندتر ازابشار نياگارا است.
- يك ليتر سركه درزمستان سنگينتراز تابستان است.
- 30 برابر مردمي كه امروزه بر سطح زمين زندگي ميكنند در زير خاك مدفون شده اند.
- نزديكترين ستاره به زمين بعد از خورشيدالفامنچور ي است كه فاصله ان تا زمين 3/4سال نوري است.
-تنها حيواني كه نمي تواند شنا كند شتر است.
- فلز اوسميم سنگينترين ماده روي زمين است .
- ايا ميدانيد ۶۰٪ از ماهواره های جهان نظامی و ۴۰٪ بقيه غير نظامی است.
- در هر ثانيه بيش از ۵۰۰۰ بيليون بيليون الکترون به صفحه تلويزيون بر خورد ميکند و تصويری را که شما تماشا ميکنيد بوجود می اورد.
ايا ميدانيد شانس شبيه بودن دو اثر انگشت يک به ‫64 ميليارد است‌.‏
- اگر امواج ماوراي صوت را به قسمت محدودي از فضا كه در ان گرد و غبار و يا ذرات دود سيگار موجود باشد بتابانيم اين ذرات با سرعت رسوب ميكنند.
- ايا ميدانستيد درجه حرارت بالاترين قسمت يك شعله به 1540 درجه ميرسد در حاليكه پايين ترين قسمت ان فقط 300درجه حرارت دارد.
- ايا ميدانستيد که معنی لغت کانادا به زبان سرخ پوستی يعنی روستای بزرگ.
- ايا ميدانستيد که قد انسان تا ۲۰, ۲۵ و گاها تا ۴۰ سالگی بلند ميشود و از چهل سالگی به بعد قد انسان هر دو سال حدود شش ميلی متر کوتاه ميشود.
- آيا ميدانستيد که ناخنهای دست چهار برابر ، سريعتر از ناخن های پا رشد ميکنند.
- آيا ميدانستيد که فقط با از دست دادن يک در صد از آب بدن ، احساس تشنگي ميکنيم.
- آيا ميدانستيد که در حدود يک سوم سرطانهايي که در نهايت منجر به مرگ ميشوند با آنچه که ميخوريم در ارتباط هستند.
آيا ميدانستيد که دهان انسان روزانه يک ليتر بزاق توليد ميکند.
- ايا ميدانستيد که تنها موادی که دارای يکی از عنصرهای آهن, کوبالت يا نيکل باشند جذب اهن ربا ميشود.

- ايا ميدانستيد که مغز شما وقتی خواب هستيد فعاليتش بيشتر است از وقتی که در حال تماشای تلويزيون هستيد
در هرم خئوپوس در مصركه 2600 سال قبل از ميلاد ساخته شده است به اندازه اي سنگ بكار رفته كه ميتوان با ان ديواري اجري به ارتفاع 50 cmدر دور دنيا ساختهر تكه كاغذ را نميتوان بيش از 9 بار تا كرد.

دارایی و اموال شهرام جزایری

سخنگوی قوه قضائیه گفت؛ دارایی و اموال شهرام جزایری متهم فراری با کسر بدهی ها ۶۰ میلیارد تومان است.
علیرضا جمشیدی سخنگوی قوه قضائیه عصر دیروز در نشست مطبوعاتی با خبرنگاران درباره موضوع شهرام جزایری عرب، متهم فراری با اشاره مختصر به تاریخچه پرونده وی گفت؛شهرام جزایری که با قرار ۱۰۰ میلیارد تومان وثیقه در بازداشت و در مرحله تجدید نظر است، رای او در دیوان عالی کشور نقض شده بود، پرونده وی برای رسیدگی مجدد به دادگاه شعبه هم عرض ارجاع شد و طبق معمول پرونده ها، وی در مسیر انتقال به محل کارشناسی اموالش ماموران را اغفال و فرار کرد. وی افزود؛ در تحقیقات از ماموران مشخص شد که او ماموران را به دلیل تالمات روحی که اظهار می کرده اغفال و از آنان درخواست می کند مدتی را در منزل باشد و سپس به محل استقرار هیات کارشناسی بیاید که ماموران متاسفانه به درخواست او پاسخ مثبت می دهند و همین موضوع سبب می شود، شهرام جزایری از فرصت استفاده کرده و فرار کند.

سخنگوی قوه قضائیه با اشاره به آغاز تحقیقات گسترده از آغازین دقایق فرار شهرام جزایری از سوی حفاظت اطلاعات قوه قضائیه با همکاری مراجع اطلاعاتی و انتظامی بیان داشت؛ از بازرسی به عمل آمده از منزل شهرام جزایری که به هم ریخته بود مشخص می شود که او طرح از قبل تعیین شده ای برای انتقال خانواده اش به نقطه نامعلومی داشته است. جمشیدی متذکر شد؛ متهم فراری پس از فرار از دست ماموران از مغازه ای در شهرک اکباتان لباس جدیدی تهیه کرده و پس از این که مبلغ یک میلیارد تومان پول که در اختیارش گذاشته شده فرار کرده است.
جمشیدی همچنین از شناسایی مکان های اولیه اختفای شهرام جزایری در نقاط مختلف کشور خبر داد و افزود؛عواملی که در فرار وی نقش داشته اند تعدادی دستگیر و از آنان تحقیقات به عمل آمده است.
وی با بیان این که شهرام جزایری طی یک برنامه از قبل طراحی شده خانواده اش را به خارج از ایران منتقل کرده است، گفت؛ خانواده او هم اکنون در یکی از کشورهای همجوار به سر می برند. جمشیدی از ذکر نام کشور محل اختفای شهرام جزایری خودداری کرد.
سخنگوی قوه قضائیه در پاسخ به تردیدها و ابهام های مختلف درباره نحوه مرخصی و رسیدگی به پرونده شهرام جزایری خاطرنشان کرد؛شهرام جزایری با قرار وثیقه ۱۰۰ میلیارد تومان در اختیار قاضی بود که اگر این مبلغ را می پرداخت می توانست خارج از زندان باشد؛ فلذا بر اساس وثیقه مذکور که توان پرداخت آن را نداشت قاضی اختیار داشت وی را برای انجام امور کارشناسی در خارج از زندان و حتی منزل،تحت الحفظ بفرستد.
جمشیدی ادامه داد؛ طبق عرف قضائی،قاضی وقتی بخواهد حکمی را در مورد پرونده ای صادر کند قبل،حین و بعد از صدور حکم می تواند اموال متهم را مورد کارشناسی قرار دهد و لذا این موضوع در مورد اموال شهرام جزایری و حتی اموال شرکت های او که نزد هیات امنا نگهداری می شود، مصداق دارد. وی با اشاره به این که ابعاد پرونده شهرام جزایری بسیار گسترده و پیچیده است، اضافه کرد؛اگر چه طبق قانون قاضی باید یک هفته پس از اخذ آخرین دفاعیات از متهم حکم صادر کند، اما در مورد پرونده ای که چندین متهم دارد که البته غیر از متهم ردیف اول،آخرین دفاعیات از دیگر متهمان اخذ نشده، نمی تواند مصداق داشته باشد.
سخنگوی قوه قضائیه اظهار داشت؛ پس از اخذ آخرین دفاعیات از شهرام جزایری،هم او و هم وکلایش تقاضای استمهال برای ارائه لوایح دفاعیه کردند، بنابراین با حجم بالای پرونده و رویه قضائی کشور نباید انتظار این را داشت که رای این پرونده در مدت ۷ روز صادر می شد؛اگرچه در صورت تخلف انتظامی موضوع از سوی هیات سه نفره قابل پیگیری است. جمشیدی هرگونه گمانه زنی در این که ماموران تحت الحفظ جزایری آموزش های لازم را برای مراقبت او کسب نکرده بودند، رد کرد و گفت؛ بر اساس بررسی های به عمل آمده از پرونده پرسنلی ماموران، آنان ۶ ماه آموزش مراقبت و بدرقه زندانی دیده بودند فلذا اگر سهل انگاری و عمدی در این موضوع وجود داشته باشد پیگیری خواهد شد. وی به مردم اطمینان داد دستگاه قضائی بدون اغماض و به دور از هرگونه جوسازی های محتمل، دستگیری شهرام جزایری را پیگیری و او را طبق قانون مجازات خواهد کرد.
بر پایه گزارش خبرنگار ما، سخنگوی قوه قضائیه در پاسخ به سؤالی درباره میزان دارایی های شهرام جزایری خاطرنشان کرد؛ اموال و دارایی جزایری با کسر بدهی ها، دیون و مطالبات ۶۰ میلیارد تومان است که این اموال بخشی به دولت منتقل شده و بخشی هم در حال انتقال است. جمشیدی از میزان بدهی های شهرام جزایری عرب ابراز بی اطلاعی کرد. وی با اشاره به کنوانسیون های بین المللی و قرارداد استرداد مجرمان با بسیاری از کشورها، استرداد متهم فراری را میسر دانست و گفت؛ چنانچه جزایری به خارج از کشور فرار کرده باشد، بر اساس کنوانسیون «مریدا» که ۱۶۷ کشور آن را پذیرفته اند استرداد او امکانپذیر است. سخنگوی قوه قضائیه از برخی رسانه ها که به گفته وی موضوع فرار شهرام جزایری را سیاسی تلقی کرده اند گلایه کرد و از رسانه ها خواست به این موضوع به عنوان یک فساد اقتصادی نگاه کنند.
جمشیدی افزود؛ از رسانه ها به ویژه رسانه ملی انتظار داریم اقدام های خوب قاضی پرونده را زیر سؤال نبرند و اجازه دهند وی در یک فضای آرام ابعاد مختلف پرونده را بررسی و رای مقتضی صادر کند. سخنگوی قوه قضائیه در پایان با یادآوری نقض پرونده شهرام جزایری در دیوان عالی کشور و انتقال پرونده با حکم ویژه شاهرودی به مجتمع قضائی ویژه امور اقتصادی گفت؛ متهم به امید نقض حکم دادگاه در دیوان عالی،احتمال می داد که این بار و پس از محاکمات تبرئه شود،اما وقتی متوجه قاطعیت قاضی پرونده برای صدور محکومیتش شد اقدام به فرار کرد. جمشیدی همچنین در آغاز این مصاحبه از صدور حکمی از سوی رئیس قوه قضائیه برای پیگیری این موضوع خبر داد.
وی با اشاره به حکم ویژه سید محمود هاشمی شاهرودی خطاب به خلفی، دادستان انتظامی قضات، جهانگیر رئیس حفاظت اطلاعات قوه قضائیه و آوایی رئیس کل دادگستری استان تهران، متن کامل این حکم را به این شرح اعلام کرد؛ هیات سه نفره ماموریت می یابند تا با همکاری مراجع انتظامی و امنیتی موضوع فرار متهم شهرام جزایری و هرگونه قصور و یا تقصیر از سوی هر کسی اعم از قضات، ماموران زندان، کارشناسان، یا ضابطان را به طور قاطع، سریع و بدون اغماض و در کمال عدالت و به دور از هرگونه جوسازی رسیدگی و حداکثر تا ۱۵ روز آینده نتیجه را به اینجانب گزارش دهند.
سخنگوی قوه قضائیه افزود؛ رئیس قوه قضائیه در حکم خود از قاضی پرونده خواسته است تا صدور رای و اجرای دادنامه اقدام های خود را در باره این پرونده انجام دهد.

به نقل از www.parsdvb.com

پنجشنبه، اسفند ۱۰، ۱۳۸۵

شابک چیست؟

تاریخچه شابک

گسترش استفاده از رایانه در فروش و توزیع کتاب در سطح ملی و بین المللی ناشران را به استفاده از سیستم های شماره گذاری تشویق کرد، در همین زمان (1967)کتاب فروشی اسمیت و پسران برای اولین بار<<شماره استاندارد کتاب>>را برای فروش ، سفارش و توزیع مطرح کردند.

استقبال تعدادی از کشورهای اروپایی و آمریکا از شماره استاندارد کتاب و عدم جواب گویی آن در سطح بین المللی باعث شد، با همكاري سازمان جهاني استاندارد استفاده از سيستم شماره گذاري در سطح بين المللي مطرح گردد.

رمزینه(بارکد)

با پیشرفت فناوری و گرایش روزافزون مردم و سازمان ها برای استفاده از رایانه در امور مختلف،رمزینه(بارکد)به عنوان یکی از مهمترین ابزار برای ارزیابی داده ها و محصولات تبدیل شد،به طوریکه امروزه در تمام مبادلات تجاری در سطح بین المللی نقش بسیار فعالی را ایفا می کند و عملابسیاری از مبادلات جهانی بدون آن امکان پذیر نیست،دنیای کتاب نیز با توجه به مبادلات گسترده بین المللی از این قائده مستثنی نیست.

فوائد و کاربرد شابک

شماره استاندارد بین امللی کتاب ،نظامی بسیار سودمند برای توزیع، سفارش، انبارگردانی و سفارش کتاب، نرم افزار های آموزشی و چند رسانه ای هااست.با توجه به منحصر به فرد بودن شابک امکان بازیابی هر عنوان از بین میلیون ها عنوان کتاب به راحتی امکان پذیر است


یکشنبه، بهمن ۰۸، ۱۳۸۵


pharmacy magic